جنگ بی تعارف
200,000 تومان
(نقد و بررسی عملکرد لشکر 27 محمد رسولالله(ص) طی دوران فرماندهی احمد متوسلیان و محمدابراهیم همت)
کتاب جنگ بیتعارف که حاصل 5 سال مصاحبه است میپردازد.
نویسنده از انگیزه نوشتن این اثر میگوید:«اسم همت را برای اولین بار در زمین فوتبال شنیدم، وقتی که برادرم گفت اسم تیمشان «شهید همّت» است، در همان عالم کودکی از این اسم خوشم آمد. کمی بعد عکس ها و پوسترهای مختلفش را از هرجا که میشد تهیه میکردم و به در و دیوار اتاق یا کمدم میچسباندم. بعد از مرحلۀ جمعاوری پوسترها و عکسهای شهید همت، احساس کردم باید کتابهای شخصیت محبوبم را بخوانم، سال ۱۳۹۶ بعد از چاپ کتاب «شرارههای خورشید»، جلسهای برای معرفی و بررسی آثار نشر ۲۷ در خبرگزاری مهر برگزار کردم که آقایان جواد کلاته و گلعلی بابایی به جلسه آمدند و گفتگو کردیم. در پایان جلسه هنگام خداحافظی، آقای بابایی یکنسخه از «شرارههای خورشید» را به من داد. طبق روال و مرامی که دارم، وقتی کتابی را هدیه میگیرم خود را ملزم به مطالعهاش میدانم. کتاب را خواندم و کلی هم زیر مطالبش خط کشیده و حاشیهنویسی کردم. بعد مجموعهمقالهای در معرفیاش نوشتم و بعد از آقای بابایی دعوت کردم میزگردی برای بحث درباره مطالب کتاب و حقایق مندرج و نهفته در آن داشته باشیم. به اینترتیب معبری باز شد که راویان جنگ از مسیرش، پشت میکروفن مصاحبه نشسته و تا سال ۱۴۰۲ برایم روایت کردند؛ از «ضربت متقابل»، «همپای صاعقه»، «کوهستان آتش» و «زمینهای مسلح» که مجموعه همه آنها شد کتاب«جنگ بیتعارف»، که ادای سهم ناچیزی است به کسانی که واقعا، و نه در مقام شعار و کلام مدیون آنها هستیم.
کتاب «جنگ بیتعارف» بهطور کامل از مصاحبه تشکیل شده و تاریخ شفاهی است. منبع اصلی و بهانه گفتگوها کتابهای آقای بابایی بود و ارزش افزوده به اینمنبع، خاطرات و روایتهای دستهاول و بیواسطه راویانی که به میزگردها دعوت میشدند.
نویسنده در معرفی کتاب آورده است:« در این کتاب با گفتوگوهای بیتعارف و صریح روبهرو هستید که بناست حقایق بخشی از جنگ را مشخص کنند که لشکر 27 و فرماندهش،حاج همّت، آنها را رقم زدهاند. البته در فرازهایی به دیگر یگانها نیز توجه کردهام و مثلا پرسیدهام که چرا نیروهای فلان فرمانده لشکر که بنا بود به یاری بچّههای لشکر 27 بروند نرفتند؛ امّا حجم اینگونه سؤالات در مقابل سؤالات مربوط به حاج همّت و نیروهایش چندان توجّه برانگیز نیست.»
در برشی از کتاب «جنگ بی تعارف» میخوانیم:
بابایی:داخل چادر تقریبا خالی بود. رضا دستواره، که فرمانده تیپ بود، به آن دو معاونش گفت:« اینها را ببریم بچه بسیجیها شب در سرما نخوابند.» حین اینکه داشتند این چادرها را جمع میکردند تا ببرند برای بچّهها، نیروهای تبلیغات رسیدند و ابتدا ممانعت کردند. وقتی زورشان نرسید، از اقدام دستواره و زمانی و قریب فیلم و عکس گرفتند. این افراد چادرها را بردند و برای بچّهها نصب کردند و دو روز بعد برایشان احضاریه آمد که «از شما شکایت شده بیایید دادسرای نظامی اهواز.»
اینها هم گفتند حتما شوخی است و نرفتند. به همین دلیل چند روز بعد حکم جلبشان آمد. آن موقع آقای قریب تهران بود؛ امّا دستواره و حسن زمانی به اهواز رفتند. بعد وقتی آقای قریب رسید، دادگاهشان تشکیل شد و برایشان به جرم سرقت مسلّحانه حکم بریدند.
نام کتاب: |
جنگ بی تعارف |
---|---|
نام نویسنده: |
صادق وفایی |
موضوع: |
دفاع مقدس |
سال انتشار: |
1403 |
شابک: |
978-622-4817-00-6 |
قطع: |
رقعی |
تعداد صفحات: |
280 |
نوبت چاپ جاری: |
اول/ تابستان 1403 |
ناشر: |
انتشارات 27 بعثت |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.