در برشی از کتاب «جنگ بی تعارف» میخوانیم:
بابایی:داخل چادر تقریبا خالی بود. رضا دستواره، که فرمانده تیپ بود، به آن دو معاونش گفت:« اینها را ببریم بچه بسیجیها شب در سرما نخوابند.» حین اینکه داشتند این چادرها را جمع میکردند تا ببرند برای بچّهها، نیروهای تبلیغات رسیدند و ابتدا ممانعت کردند. وقتی زورشان نرسید، از اقدام دستواره و زمانی و قریب فیلم و عکس گرفتند. این افراد چادرها را بردند و برای بچّهها نصب کردند و دو روز بعد برایشان احضاریه آمد که «از شما شکایت شده بیایید دادسرای نظامی اهواز.»
اینها هم گفتند حتما شوخی است و نرفتند. به همین دلیل چند روز بعد حکم جلبشان آمد. آن موقع آقای قریب تهران بود؛ امّا دستواره و حسن زمانی به اهواز رفتند. بعد وقتی آقای قریب رسید، دادگاهشان تشکیل شد و برایشان به جرم سرقت مسلّحانه حکم بریدند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.