اشک های سرخ ماه
120,000 تومان
(روایت زندگی شهید رحمتالله خالصی سراوان)
کتاب اشکهای سرخ ماه؛ شرح زندگی فرمانده گردان انصار؛ شهید رحمت الله خالصی سراوانی است. تصویرسازیهای این کتاب در مواردی که خلاءهای استنادی وجود داشته؛ توسط نویسنده انجام شده و تقریبا ۹۵ درصد متن کتاب مستند وحاصل مصاحبه با خانواده وهم رزمان این شهید است. خواندن این اثر خواننده را با شخصیت سهل وممتنع رحمت الله آشنا میکند که در اوج جوانی و عاشقی، تمام بندهای تعلق را از وجود زمینیاش جدا میکند و درپی آزادی و سربلندی اعتقاد و سرزمینش جانش را در طبق اخلاص مینهد وخواننده را با زندگی این شهید آشنا میکند.
رحمت الله خالصی جوانی اهل روستای سراوان استان گیلان است که در قلب جنگلهای کچا به دنیا آمد. او در نوجوانی به منظور پیدا شدن شغل و کمک مالی به خانواده، به تهران مهاجرت کرد و در دوران انقلاب در تهران فعالیت انقلابی داشت. همچنین او بعد از ازدواج هم زندگی سختی پیش رو داشت. با شروع انقلاب در جبهههای کردستان شروع به فعالیت کرد و بعد از جانفشانیها وشجاعتهای بیبدیل در عملیات رمضان به شهادت رسید.
خواندن کتاب اشک های سرخ ماه را به چه کسی پیشنهاد میکنیم:
این کتاب را به دوستدارن خاطرا شهداء، رزمندگان و خانوادۀ شهداء پیشنهاد میکنیم.
از این نویسنده چه کتابهایی دیگری منتشر شده است:
از دیگر آثار این نویسنده ادبیات پایداری میتوان به کتابهای: «غروب پالمیرا» (روایت زندگی شهید علیاصغر شیردل)، «ستارۀ خلصه» (روایت زندگی شهید مهدی ذاکرحسینی)، «سه راه عشق» (روایت زندگی شهید غلامرضا حنانی)، «دیدهبان بی نشان» (زندگی شهید علی عارفی) و «کتاب عاشقانهای به سردار عشق» (گردآوری دلنوشته کودکان وجوانان به سردار دلهاست) اشاره کرد.
در برشی از کتاب «اشک های سرخ ماه» میخوانیم:
از طرف فرماندهی تیپ محمد رســولالله (ص) دستور رسید که گردانانصار بهعنوان گردان خطشکن جلو برود. گردانانصار به سمت خاکریز مورد نظر حرکت کرد. حجم آتش و انفجارها بهحدی بود که رزمندگان فرصت بالا رفتن از خاکریز را نداشتند. رحمت با شجاعت و روحیۀ بالایش روی خاکریز ایستاد و با آرپیجی بهسمت تانکهای عراقی شلیک کرد. یکی از تانکها همان لحظه منهدم شد. نیروها با شوق خاصی از جا بلند شدند، اللهکبر گفتند و با روحیۀ قوی بهسمت سربازان بعثی یورش بردند. بعد از دقایقی، چند تانک عراقی توسط آرپیجی رزمندگان گردان انصار منهدم شد و غریو اللهکبر رزمندگان زمین را لرزاند. بچهها با غیرت تمام عملیات را ادامه دادند تا به هدف تعیینشده رسیدند. بعد از تاریکی هوا به نیروها دستور دادند که سنگر بزنند. ساعت 2 صبح 31 تیرماه، چهار گردان تیپ در حاشیۀ شرقی کانالماهی مستقر شدند.
بچهها با خستگی و گرمای هوا تا نزدیکهای صبح مشغول کندن سنگر بودند. در ظلمات آن شب، رحمت متوجه شد که یکی از رزمندگان سیگار روشن کرده است. با عصبانیت نزدیک آمد و فهمید کار داریوش مطلبزاده است. کنارش ایستاد و آهسته بغل گوشش گفت: مطلبزاده! نظم رو رعایت کن. الان وقت سیگارکشیدن نیست. ممکنه نور همین سیگار ما رو لو بده. مطلبزاده با خجالت سیگار را زیر پایش له کرد. همان لحظه ترسی به جانش افتاد که لذت کشیدن یک سیگار میتوانست به شهادت دوستانش منتهی شود و تا ابد شرمندۀ دوستانش شود. مطلبزاده تصمیم گرفت در چنین مواقعی لب به سیگار نزند. در حالی که نیروهای چهار گردان عملیاتی با درگیریهای سخت بهسوی دیوارۀ شرقی کانالماهی پیش میرفتند، حاجهمت و اسماعیل قهرمانی از داخل نفربر به هدایت گردانها مشغول بودند ساعت صبح معلوم شد که خاکریز شرقی به غربی احداث نشده است. در همان وقت، دستور عقبنشینی رسید. این موضوع باعث نفوذ نیروهای عراقی به خط و قیچی کردن رزمندگان ما شد.
- کتاب اشک های سرخ ماه؛ محبوبه معظمی
نام کتاب: |
اشک های سرخ ماه |
---|---|
نام نویسنده: |
محبوبه معظمی |
موضوع: |
دفاع مقدس/ زندگینامه |
سال انتشار: |
1403 |
شابک |
۹۷۸-۶۲۲-۴۸۱۷-۰۴-۴ |
قطع: |
رقعی |
تعداد صفحات: |
136 |
ناشر: |
انتشارات 27 بعثت |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.