در برشی از کتاب «اشک های سرخ ماه» میخوانیم:
از طرف فرماندهی تیپ محمد رســولالله (ص) دستور رسید که گردانانصار بهعنوان گردان خطشکن جلو برود. گردانانصار به سمت خاکریز مورد نظر حرکت کرد. حجم آتش و انفجارها بهحدی بود که رزمندگان فرصت بالا رفتن از خاکریز را نداشتند. رحمت با شجاعت و روحیۀ بالایش روی خاکریز ایستاد و با آرپیجی بهسمت تانکهای عراقی شلیک کرد. یکی از تانکها همان لحظه منهدم شد. نیروها با شوق خاصی از جا بلند شدند، اللهکبر گفتند و با روحیۀ قوی بهسمت سربازان بعثی یورش بردند. بعد از دقایقی، چند تانک عراقی توسط آرپیجی رزمندگان گردان انصار منهدم شد و غریو اللهکبر رزمندگان زمین را لرزاند. بچهها با غیرت تمام عملیات را ادامه دادند تا به هدف تعیینشده رسیدند. بعد از تاریکی هوا به نیروها دستور دادند که سنگر بزنند. ساعت 2 صبح 31 تیرماه، چهار گردان تیپ در حاشیۀ شرقی کانالماهی مستقر شدند.
بچهها با خستگی و گرمای هوا تا نزدیکهای صبح مشغول کندن سنگر بودند. در ظلمات آن شب، رحمت متوجه شد که یکی از رزمندگان سیگار روشن کرده است. با عصبانیت نزدیک آمد و فهمید کار داریوش مطلبزاده است. کنارش ایستاد و آهسته بغل گوشش گفت: مطلبزاده! نظم رو رعایت کن. الان وقت سیگارکشیدن نیست. ممکنه نور همین سیگار ما رو لو بده. مطلبزاده با خجالت سیگار را زیر پایش له کرد. همان لحظه ترسی به جانش افتاد که لذت کشیدن یک سیگار میتوانست به شهادت دوستانش منتهی شود و تا ابد شرمندۀ دوستانش شود. مطلبزاده تصمیم گرفت در چنین مواقعی لب به سیگار نزند. در حالی که نیروهای چهار گردان عملیاتی با درگیریهای سخت بهسوی دیوارۀ شرقی کانالماهی پیش میرفتند، حاجهمت و اسماعیل قهرمانی از داخل نفربر به هدایت گردانها مشغول بودند ساعت صبح معلوم شد که خاکریز شرقی به غربی احداث نشده است. در همان وقت، دستور عقبنشینی رسید. این موضوع باعث نفوذ نیروهای عراقی به خط و قیچی کردن رزمندگان ما شد.
- کتاب اشک های سرخ ماه؛ محبوبه معظمی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.