کتاب ستاره های سوخته
ستاره های سوخته 300,000 تومان 210,000 تومان
بازگشت به محصولات
روز اول مدرسه
روز اول مدرسه 30,000 تومان 21,000 تومان

از این طرف بیا

230,000 تومان 161,000 تومان

روایت دختری از دل کوچه‌های قدیمی تهران؛ سودابه و قصۀ شهیدان گمنام ترور

کتاب «از این‌طرف بیا» داستان رشد و شناخت دختری به نام سودابه است که در محلۀ قدیمی فلاح، میان خانه‌های آجری و مغازه‌های کوچک، زندگی‌اش را با مادر و برادرش می‌گذراند. او دانش‌آموزی است با ذهنی پرسشگر؛ مدام درگیر رفتارها، نگاه‌ها و گفت‌وگوهای اطرافیانش—از همسایه‌های پر‌رمز تا برادرش سلمان که حرف‌هایش همیشه سایه‌ای از رمز و هشدار دارد.

در ظاهر، زندگی سودابه ساده و پر از خنده‌های روزمره است. اما شهر، آرام آرام، چهرۀ دیگری نشان می‌دهد. گفتگوهای خانه رنگی از نگرانی می‌گیرد و مخاطب حس می‌کند در دل این کوچه‌های آرام، خطر و دشمنی در جریان است.

 مضمون و درون‌مایه

روایت با کشف آرام سودابه از داستان‌های شهدای ترور در همان محله آغاز می‌شود. آشنایی با سرگذشت کسانی که تا دیروز در همین کوچه‌ها زیسته‌اند و امروز جانشان را برای امنیت سپرده‌اند، به چراغی در ذهن او تبدیل می‌شود؛ چراغی که چشمش را به انتخاب، شجاعت و مسئولیت فردی باز می‌کند. در پایان داستان، سودابه تبدیل می‌شود به کسی که می‌نویسد، ثبت می‌کند تا فراموش نکنیم. راهی که او انتخاب می‌کند از جنس قهرمانی نیست، بلکه تصمیمی انسانی و آگاهانه است: نگه‌داشتن یاد آدم‌هایی که در هیاهوی شهر سوخته‌اند.

ویژگی نگارش

نویسنده با زبانی روان و جزئیات خاکستری روزمره، فضای اجتماعی بعد از جنگ را بازسازی می‌کند. از خُردترین رفتارهای محله تا ترس‌های خاموش پشت هر در و پنجره. روایت به‌دور از شعار و اغراق، نوعی ادبیات بیداری شهری می‌سازد؛ هم قصۀ رشد فکری یک نوجوان است، هم بازتاب سایۀ ترور و مقاومت در کوچه‌های معمولی تهران.

از این نویسنده تاکنون کتاب‌های «لب خط» و «اشک را مهلت ندادیم» منتشر شده است.

توضیحات

در برشی از متن کتاب «از این‌ طرف بیا» می‌خوانیم:

دورۀ کمک‌های اولیه داشت زود تمام می‌شد. دو جلسۀ دیگر از کلاس‌ها باقی مانده بود و من غصه‌ام گرفته بود. نه برای اینکه دوره تمام می‌شود، به خاطر اینکه دیگر نمی‌توانستم عصرها توی خانه بند شوم. روی تابلوی اعلانات یک کاغذ چسبانده بودند و با ماژیک نوشته بودند: دورۀ اسلحه شناسی برای خواهران برگزار می‌گردد. راه چاره روبه رویم داشت چشمک می‌زد. اما نباید به مامان می‌گفتم. اگر می‌فهمید می‌گفت همین مانده دختر جوان بلند شود برود جبهه. حالا بیا توضیح بده قرار نیست ما را بفرستند خط مقدم. فقط یاد می‌گیریم اگر خدای ناکرده دشمن به شهر حمله کرد، بتوانیم از خودمان دفاع کنیم. این‌ها را مسئول بسیج خواهران برایمان توضیح داده بود. آخر کلاس رفتم سمت دفتر بسیج برادران. پرسیدم: «برادر اصفهانیان اینجاست؟» گفتند توی حیاط است. از پله‌ها رفتم پایین و دیدم با چند نفر مربی‌شان را دوره کرده‌اند. آن‌قدر ایستادم تا من را دید. از جمع جدا شد و آمد سمتم. پرسید: «چیزی می‌خوای آبجی؟» گفتم: «اوممم. راستش… می‌خوام کلاس‌های اسلحه رو شرکت کنم. تو رو خدا به مامان نگو دورۀ کمک‌های اولیه تموم شده.» خیلی جدی گفت: «تو بچه هم بودی با تفنگ پلاستیکی ما رو می‌زدی. حالا می‌خوای راستکی‌ش رو برداری؟» چشم‌هایم را مظلوم کردم و گردنم را کج. نگاهش کردم. گفت: «خیلی خب اینجا از این کارها نکن حالا.» گفتم: «باشه، باشه. پس خیالم راحت دیگه؟» چشم‌هایش را درشت کرد که یعنی برو دختر! و برگشت که برود سراغ مربی و دوستانش. یک‌دفعه به سرعت برگشت سمت من. یک چیزی گفت که دلم می‌خواست آب شوم بروم توی زمین، از بس خجالت کشیدم. گفت: «اگر این روزها بهمن اومد جلوی در و چیزی آورد، بگیر بهم بده. یادت نره باز!

  • رمان نوجوان «از این طرف بیا»؛ سمیه جمالی
توضیحات تکمیلی
نام کتاب:

از این طرف بیا

نام نویسنده:

سمیه جمالی

موضوع:

رمان نوجوان

سال انتشار:

1404

شابک:

۹۷8-6۲۲-۴8۱۷-۴۱-۹

قطع:

پالتویی

تعداد صفحات:

120

ناشر:

انتشارات 27 بعثت

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “از این طرف بیا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *