پوتین های خونین

170,000 تومان

خاطرات امیر سرتیپ آزاده، حسین یاسینی از دوران اسارت

کتاب «پوتین‌های خونین»، اثری مستند و تکان‌دهنده از خاطرات امیر سرتیپ آزاده حسین یاسینی است که پرده از زندگی پرفراز و نشیب این افسر ارشد ارتش جمهوری اسلامی ایران برمی‌دارد. این روایت، سفری است از دوران کودکی و فقدان پدر، تا نقش پررنگ مادر در شکل‌گیری شخصیتی استوار و مقاوم، که بعدها در عرصه‌های نظامی و ورزشی درخشید. «پوتین‌های خونین» به تفصیل به افتخارات درخشان حسین یاسینی قبل، حین و بعد از جنگ تحمیلی پرداخته و او را به عنوان یکی از چهره‌های برجسته و شجاع ارتش معرفی می‌کند. بخش قابل توجهی از این کتاب به دوران اسارت او اختصاص دارد؛ سال‌هایی که حسین یاسینی به دلیل جایگاه نظامی‌اش، تحت سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفت، اما روحیه مقاومت و ایستادگی او، الگویی بی‌بدیل از آزادگان دفاع مقدس را به نمایش می‌گذارد.»

 

از جمله آثار فاطمه دهکردی، نویسندۀ کتاب «پوتین های خونین» می‌توان به: «زندگی چهارده معصوم»، «قلب‌های قرآن»، «زندگی سیاسی_اجتماعی امام علی (ع) از زبان یک مسیحی»، «آواره عشق» و «هژازگل» و «چفیه‌ام را پس بده» اشاره کرد.

توضیحات

در برشی از کتاب «پوتین‌ های خونین» می‌خوانیم:

پیرمردهای اسیری که اضطراب در چشم‌هایشان مشهود بود. سرباز وظیفۀ کم‌سنی که جای تیر مستقیم تانک زیر گلویش بود و نه می‌توانست آب را به‌راحتی فرو بدهد نه حتی تکان بخورد. تازه‌دامادها، دردونه‌های خانواده و تک فرزند، همگی گرفتار روزهای بسیار سختی بودند. آب جیره‌بندی بود و روزانه در آن هوای گرم یک لیوان برای استفادۀ 5 نفر بود. خورشت همیشه برگ کلم و بادمجان با پوست با آب گوجه‌فرنگی و یک قرص نان برای 4 نفر و ظرفی که ۳۶ نفر در آن غذا می‌خوردند. عمدۀ کار حسین نگهداری از سرباز وظیفۀ مجروح بود. او با یک مقوا سرباز را در گرمای 67 درجۀ ماه مرداد باد می‌زد. تاسوعا که رسید، حسین آرام برای آن سرباز نوحۀ ابوالفضل العباس (ع) و روضۀ حضرت زهرا (س) خواند و دوتایی پنهانی گریه می‌کردند. غذا دادن با لولۀخودکار به آن مجروحی که حتی توان حرف‌زدن هم نداشت، برای حسین سخت بود؛ اما این کار را انجام می‌داد. صبح روز عاشورا برای نماز که بیدار شدند، سرباز مجروح به حسین اشاره کرد رو به قبله‌اش کند تا نماز بخواند. او بعد از نماز برای همیشه چشمانش بسته شد و به دیدار حق رفت. هرچه اصرار کردند او را به بیمارستان برسانند، فایده نداشت و جوابشان فقط این بود: «فرمانده‌رفته مرخصی». در بین اشک و آه، برایش فاتحه و قرآن خواندند. خشم همۀ وجود اسرا را فرا گرفته بود و به نشانۀ اعتراض فریاد می‌زدند. نگهبانان روی پشت‌بام به حالت آماده‌باش و دست روی ماشه قرار گرفتند. فغان و ناله زندان الرشید را فرا گرفته بود و نگهبانان بی‌رحم در این وضعیت می‌خندیدند و مانند دو سه روز قبل از عاشورا که التماس کردند ریش‌هایشان را نزنند، آن‌ها با تهدید وادار به این کارشان کردند. حدود 17 نفر از اسرا شروع کردند به سینه‌زنی و بعثی‌ها با تهدید گفتند: ممنوع! شما محبوس، امام حسین از ماست. سربازان بعثی اسم هر ۱۷ نفرشان را نوشتند تا با یک نصف تیغ به‌صورت خشک‌ صورتشان را تیغ بزنند. اول امتناع کردند اما با کابل، شیلنگ، باطوم، سیم‌خاردار، مشت و لگد بالاجبار این کار را کردند.

  • کتاب «پوتین های خونین»؛ فاطمه دهکردی
توضیحات تکمیلی
نام کتاب:

پوتین های خونین

موضوع:

دفاع مقدس/ خاطرات شفاهی

نام نویسنده:

فاطمه دهکردی

سال انتشار:

1402

شابک:

978-622-7812-72-5

قطع:

رقعی

تعداد صفحات:

344

نوبت چاپ جاری:

اول/ زمستان 1402

ناشر:

انتشارات 27 بعثت

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پوتین های خونین”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *