در بخشی از کتاب «فرهنگنامۀ شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران» میخوانیم:
شهدا عاشق شهادت بودند نه به خاطر اینکه دنیا برای آنها لذتی نداشت؛ بلکه به آن جهت که در ملکوت، پی به لذت برتر برده بودند و ازاینرو لذتهای دنیا کامشان را شیرین نساخت و به دنبال رسیدن به وصال یار بودند. شهید قاسم گلچینی هم از زمرهی همین عاشقان ملکوت بود. عاشقی که در سیویک شهریور 1341 در یک خانواده مملو از عشق و محبت دیده بر جهان گشود. وی در دوران کودکی به همت خانواده خویش با مفاهیم مذهبی آشنا شد و هر چه بزرگتر شد با شرکت در محافل و مجالس آلالله جان خود را با این مفاهیم الهی پرورش داد. وی تا اخذ مدرک دیپلم ادامهی تحصیل داد و سپس برای امر مهمتری در کف میدان مبارزه حاضر و در تظاهرات و بخش اعلامیه و ریختن گلاب بر سر مجاهدان ایرانزمین در قیام سراسری ملت علیه رژیم منحوس پهلوی فعالیت بسیار نمود. وی بعد از پیروزی انقلاب در جهت حفظ ارزشهای والای اسلام و به جهت اطاعت از امر معشوق خویش امام امت رهسپار به غرب کشور شد تا آن منطقه را از وجود منحوس منافقان زبون پاک نماید. وی بعد از شروع جنگ تحمیلی بلافاصله خود را به ارتش اسلام معرفی نمود و راهی دیار عاشقان شد تا در آنجا بیشتر به اسلام خدمت نماید. این سرباز رشید اسلام سرانجام در حالی که برای کمک به هم رزمان خود و نجات ایشان از مرگ حتمی که به واسطه بمباران شیمیایی در منطقه جزیره مجنون به وقوع پیوسته بود، جان 36 نفر از دلاور مردان آن منطقه را نجات داد. ولی خود در این راه شیمیایی شد و در پنج شهریور 1364 در حالی که چهرهای زیبایش با دیدن معشوق خود چون خورشید میدرخشید بهسوی آغوش دلدار خویش پر کشید و در حال پر کشیدن بهسوی مه لقای خود نجواکنان میگفت؛ بیا که با همهای عشوههایت ای ماه ـ خوشآمدی و گل آوردی و صفا کردی ـ دیگر کار جهان به مراد ما نشودـ بیا که تو کار جهان بر مراد ما کردی ـ بیا که تا چشم تو شرم و ناز دارد ای عشق ـ کس نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی، و این چنین عاشقانه در آغوش معبود به آرمش رسید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.