سوت آخر
60,000 تومان
ناگفتههایی از زندگی سردار شهید محمد مجازی – روایتی عمیق از ایثار و شهادت
«سوت آخر»، کتابی که با نگاهی موشکافانه و روایتی صمیمی، شما را به سفری در زندگی سردار شهید «محمد مجازی» میبرد. این کتاب نهتنها یک روایت مستند بر اساس خاطرات همرزمان و خانواده است، بلکه با تکیه بر اسناد دستاول، به تحلیل روند زندگی، مجاهدت و شهادت این فرمانده دلاور میپردازد.
با «سوت آخر»، به اعماق زندگی شخصی شهید محمد مجازی سفر کنید؛ از زادگاه و خانوادهای که او را پروراندند، تا ورودش به بسیج و سپاه پاسداران. این کتاب، نقبی عمیق به ریشههای شکلگیری این شخصیت ایثارگر میزند.
شهید محمد مجازی، در اوج التهاب انقلاب اسلامی، قدم در عرصه فعالیتهای انقلابی گذاشت. او، همچون بسیاری از جوانان آن دوران، بسیج را مسیری برای زنده نگهداشتن آرمانهای انقلاب میدانست. پس از هشت سال مجاهدت در جبهههای جنگ، با پذیرش قطعنامه ۵۹۸، حسرتِ از دست دادن فرصت شهادت، در دل او ریشه دواند. حسی که «سوت آخر» با ظرافت به آن میپردازد.
در برشی از کتاب «سوت آخر» میخوانیم:
بيشتر از یک سال از سقوط خرمشهر میگذشت و مردم از تمام نقاط دور و نزديک كشور، در قالب نيروهای مردمی برای آزادسازی خرمشهر به سمت خوزستان میرفتند. اما با مدیریت بنیصدر بر مسئلهی جنگ نیروهای نظامی نظم و برنامهی درستی برای دفاع از شور نداشتند و همين موجب شد تا بازپسگيری خرمشهر بيش از يک سال و نيم طول بكشد. در اين شرايط بود که مقدمات علميات فتحالمبين در فروردين 1361 چيده شد. عيد سال 61 پيام امام به جبههها رسيد و روح تازهای به آنها دميده شد. پيام، پر بود از روح حماسه و شجاعت. اگر كسی نمیدانست، فكر میكرد اينها حرفهای يک جوان انقلابی دههی شصت میلادی است كه اينطور با صلابت و محكم سخن میگويد. پيرمردی نورانیای كه در دههی هشتم زندگیاش وقتی در برابرش مینشستی، شرم حضور نمیگذاشت تا در چشمانش نگاه كنی؛ آنقدر با آرامش برايت سخن میگفت كه گمان میکردی سر شدهای سحر شدهای. اما حالا پيامی برای جبهه فرستاده كه از لابهلای هر واژهاش روح غيرت و خروش مقدس بيرون میزد. چند روز مانده به تحويل سال 61 خبر رسيد که عملياتی در راه است. یکی دو ماهی از حضور محمد در جبهه میگذشت. آن چند وقت را در جبههی «عينخوش» بودند. در اين مدت كوتاه روح جبهه به سرعت تسخيرش كرده بود. بچهها توی جبهه بهش میگفتند جقلهی جبهه. ژ.3 را كه دستش میگرفت، سی چهل سانت بيشتر از اسلحهاش بزرگتر نبود. از همان موقعی كه آن قشقرق را براي آمدن به جبهه راه انداخت و مطمئن شد كه با رفتنش به جبهه موافقت میكنند، يواشكی به پدرش گفته بود تا خرمشهر آزاد نشود، برنمیگردد. عزتالله هم با اينكه از قضيه خبر داشت، چيزی به كبری نگفت تا بيشتر از اين دلنگران و ناراحتش نكند و دلش به همان وعدهی سهماهه محمد خوش باشد. به فاصلهی كوتاهی بعد از فتحالمبين، طرح عمليات الیبيتالمقدس هم اجرا شد.
- کتاب «سوت آخر»؛ احسان احمدی خاوه
| نام کتاب: |
سوت آخر |
|---|---|
| نام نویسنده: |
احسان احمدی خاوه |
| موضوع: |
دفاع مقدس/ خاطرات |
| سال انتشار: |
1394 |
| شابک: |
978-600-7472-27-9 |
| قطع: |
رقعی |
| تعداد صفحات: |
208 صفحه |
| نوبت چاپ جاری: |
اول/ تابستان 1394 |
| ناشر: |
انتشارات 27 بعثت |

دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.