دل نگران
85,000 تومان
(سرگذشت سردار احسان الله قاسمیه، فرمانده گردان امیرالمومنین لشکر 27 محمد رسول الله (ص))
دل نگران مستندنامهای است از سرگذشتنامۀ سردار احساناله قاسمیه، فرمانده گردان امیرالمؤمنین (ع) لشکر 27 محمد رسولالله (ص). شهیدی که از همان ابتدای شروع جنگ، برحسب وظیفه و تعهد، با رها کردن درس و دانشگاه و بازگشت از آمریکا، با نقلمکان به تهران، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهران درآمد.
نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: در این سرگذشتنامۀ نه چندان مفصل، تلاش کردم بخشهایی از زندگی این شهید گرانقدر را روی کاغذ بیاورم، هرچند بهدلیل کمبود خاطرات و اطلاعات نتوانستم آنطور که شایستۀ شخصیت این شهید بزرگوار است، آن را به نگارش دربیاورم.
در مسیر مصاحبهها، با مشکلات زیادی نیز مواجه بودم. پدر و مادر شهید که از عناصر اصلی برای یک تحقیق زندگینامهای هستند، راهی دیار باقی شده بودند. دوربودن شهید از خانواده در دوران جوانی و همچنین گذشت سالهای زیاد از جنگ، به شهادت رسیدن بسیاری از دوستان و همرزمان نزدیک شهید در طول جنگ تحمیلی و به فراموشی سپردن بسیاری از خاطرات، مخصوصا خاطرات سالهای اول جنگ از سوی همرزمان بزرگوار شهید، هرچند با همۀ عشق و علاقهای که به فرماندهشان داشتند، در مصاحبهها حضور پیدا کردند، همه از دلایلی بود که سبب شد بخشهایی از زندگی شهید مغفول بماند.
ده ساعت مصاحبۀ مفید با همرزمان شهید، حضور در کاشان و محل تولد احساناله و مصاحبه با خانواده و استفاده از منابع مکتوب و مرجع، بخشی از تلاشم در به ثمر رسیدن این کتاب بود. در این نوشته، متعهد به امانتداری و واقعیت شدم و از هرگونه توصیف و تصویر خیالی اجتناب کردم؛ چرا که اعتقاد دارم کوچکترین داستان ساختگی، بهتدریج از بین میرود و خودش را نابود میکند.
در بخشی از کتاب «دل نگران» میخوانیم:
نیمههای شب بود که قطار به ایستگاه راهآهن اهواز رسید. بچهها سرحال و باانگیزۀ بسیار از آن پیاده شدند. قاسمیه تمام حواسش به نیروها بود. برایشان احسان قبل از رفتن، توصیههای لازم را به نیروها کرد. منطقه را توجیه کرد. گفت قرار است بروند دارخوین تأکید کرد که کسی چراغقوه، آتش و حتی سیگار روشن نکند. همان نیمهشب مستقیم رفتند به محل اردوگـاه انرژی اتمی در منطقۀ دارخوین. قبل از انجام عملیات، واحد مهندسی ارتش روی کارون، پل ساخته بود. نیروها سوار بر کامیونها از روی پل گذشتند. قاسمیه تأکید کرده بود ماشینها با چراغ خاموش حرکت کنند. بعد از ساعتی، همگی به دارخوین رسیدند و آنجا مستقر شدند. جادۀ اهواز خرمشهر با منورهای خوشهای عراقیها روشن شده بود. صدای هواپیماهای عراقی در آسمان شنیده میشد و هرجایی که احتمال میدادند نیرو یا امکاناتی باشد، بمباران میکردند. تا ساعت دو صبح بمباران پیدرپی ادامه داشت. از ساعت دو صبح تا روشنشدن هوا چند بار دستور رسید نیروها را جابهجا کنند. درنهایت، قاسمیه گردان را در چند کانتینر جا داد. بهخاطر اوضاع عملیاتیبودن منطقه، از آنها خواست تا صبح، اسلحهبهدست بیدار بمانند.
- کتاب دل نگران؛ سرگذشت سردار احسان الله قاسمیه
نام کتاب: |
دل نگران |
---|---|
نام نویسنده: |
شایسته شمسایی |
موضوع: |
دفاع مقدس/ زندگینامه |
سال انتشار: |
1402 |
شابک: |
978-622-7812-71-8 |
قطع: |
رقعی |
تعداد صفحات: |
144 |
نوبت چاپ جاری: |
اول/ زمستان 1402 |
ناشر: |
انتشارات 27 بعثت |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.