دختر اردوی آتش

170,000 تومان

رمان (نوجوان)

کتاب «دختر اردوی آتش» روایتی است از زندگی دو دختر نوجوان دبیرستانی در سال‌هایی که جامعه درگیر بحران، انقلاب و سپس جنگ می‌شود. ابن اثر با استفاده از خاطرات و تجربه‌ها، داستان دخترانی را بازگو می‌کند که ناخواسته پا به جهانی بزرگ‌تر از سن و سال و رویاهای خود می‌گذارند. در بطن داستان، دو دوست جوان با روحیه‌ای کنجکاو و آرزوهایی لطیف و دخترانه وارد شهری محاصره‌شده می‌شوند؛ شهری که فضای آن آمیخته به ترس، ناامنی و خشونت است. برای زنده ماندن ناچار می‌شوند تمامی مهارت‌ها، هوش و شجاعت خود را به کار بگیرند. شرایطی که با انتظارات و رؤیاهای معصومانۀ آن‌ها در تناقض است، اما به تدریج همین تجربه‌ها آن‌ها را پخته‌تر و دیدشان را نسبت به زندگی و مصائب بشری عمیق‌تر می‌کند.

توضیحات

در بخشی از کتاب «دختر اردوی آتش» می‌خوانیم:

وانت آبی رنگ ورورفته ای وارد بیمارستان شد و جلوی در ورودی ترمز کش داری کرد. چند پیشمرگه با دستارهای رنگی و برنو به دست و حمایل فشنگ‌های براق در آن نشسته بودند. نعش یک کوملۀ گندۀ سیاه با موهای صاف و بلند مشکی را هم کف بار آن پهن کرده بودند. همه رفتند به سیاحت. سارا صدیقه را خبر کرد و بعد رؤیا آمد. طرف خیلی بزرگ بود و شکمش ورم کرده بود. لباس کردی سیاهی تنش بود و تیر انگار به کمرش خورده بود. پیشمرگه‌هایی که آنجا بودند با ترس ولرز، انگار که ابلیس دیده باشند، گفتند این ممی چهارچشم است. اما دخترها هر چه نگاه کردند جسد دو چشم بیشتر در صورت پهن و بزرگش نداشت. شاید به خاطر درشت بودن چشم‌هایش به او چهارچشم می‌گفتند.
رؤیا از یک پیشمرگه که داشت سیگار می‌کشید پرسید: «چرا به اون چهارچشم می‌گن؟» مرد سبیل پرپشتش را تکانی داد و سرش را جلو آورد، انگار می‌ترسید ممی چهارچشم حرف هایش را بشنود: «آخه می‌گفتن اون پشت سرش رو هم می‌بینه، توی جنگ استاد بود، این خیلی‌ها رو کشته. پشت سرش هم دو تا چشم داشت، به خاطر همین چهارچشم می‌گن.» و بعد نفس عمیقی کشید و با انگشت دستش ممی چهارچشم را نشان داد که مثل یک غول ترسناک آنجا غرق در حوضچۀ خون خودش خوابیده بود.
سارا با خودش فکر کرد این یارو چند سرباز مظلوم و غریب ایرانی را کشته و حالا خودش بی حرکت اینجا افتاده. جنازه را کشان کشان بردند پایین و روی برانکارد گذاشتند. برای حملش چهار نفر لازم بود. سردخانه پر بود از پیکر شهدا. سردخانه که نبود، چون برق نبود، خیلی هم مرطوب بود و دم می‌کرد. شهدا را برای اینکه حیوانات به آن‌ها آسیب نرسانند، آنجا نگهداری می‌کردند. دست و پای بعضی از شهدا را که چند روز در منطقۀ نبرد مانده بودند، سگ‌ها خورده بودند. آن اطراف گرگ و کفتار زیاد بود. دخترها بعضی شب‌ها صدایشان را می‌شنیدند که داخل شهر می‌آمدند و دنبال غذا می‌گشتند.

  • کتاب دختر اردوی آتش؛ محمدعلی سپهر
توضیحات تکمیلی
نام کتاب:

دختر اردوی آتش

موضوع:

رمان نوجوان

نام نویسنده:

محمدعلی سپهر

سال انتشار:

1404

شابک:

978-622-4817-30-3

قطع:

پالتویی

تعداد صفحات:

240

نوبت چاپ جاری:

اول/ بها ر1404

ناشر:

انتشارات 27 بعثت

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دختر اردوی آتش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *