در برشی از کتاب «اخراجی ها» میخوانیم:
صدای قهقهه داش مجید گاه و بیگاه از سنگر اجتماعی شنیده میشد؛ معلوم بود آدمی شنگول است که چندان در قید و بند فضای جبهه و جنگ نیست. محیط آنجا طوری بود که افراد زود با هم آشنا میشدند. اعضای سنگرهای اجتماعی، مثل همکالسیها، زود باهم رفیق میشدند، پیمان دوستی میریختند، و با همدیگر رفت و آمد و دورهمی شبانه برقرار میکردند. برای پرکردن اوقات بیکاری، هر کسی خاطرهای داشت، تعریف میکرد. خود من، که سابقۀ خواندن داستانهای زیادی را در نوجوانی داشتم، برای دوستانم داستان تعریف میکردم. دیگری از کسب و کار و زندگیش میگفت. و آدمی مثل داش مجید هم که به صورت بسیجی مدت زمان بلندی را در طلائیه و جنوب کشور خدمت کرده بود، از خاطرات اعزام قبلی وحوادثی که برایش اتفاق افتاده بود، و چه روزگاری را از سر گذرانده بود، برایمان تعریف میکرد. داش مجید گروهان، بچهمحل دیگری هم داشت با قدکوتاه و ریش پریشان (نقش این تازهوارد را ارژنگ امیرفضلی در فیلم «اخراجیها» بازی کرد.) قیافهاش به همهچیز و همهکار میخورد، غیر از رزمنده. اسمش مهدی بود که مجید او را با همان لهجه داش مشتی «آمیت» یا بعضی وقتها «آمیت کله خر» صدا میزد. اما در میان این تازهواردها، یک آقا مصطفی هم داشتیم که با دار و دستۀ داش مجید فرق داشت! اسمش مصطفی حسینآبادی بود (علی اوسیوند نقش ایشان را در فیلم «اخراجیها» بازی کرد) مصطفی مرد متدین و همچنین غیوری بود. 33 سال بیشتر نداشت اما ریشهایش رو به سفیدی گذاشته بود که صورتش را پیرتر نشان میداد. خودش میگفت معمار است و هر چند وقت یکبار مأموریت 6 ماهه گرفته به جبهه میآید. یکی دو ماهی میرفت، دوباره بر میگشت. بچهها میگفتند 45 ماه سابقۀ بسیجی دارد و بازهم به یک مأموریت 6 ماهه آمده است! اما از برادر گودرزی برایتان بگویم (اکبرعبدی نقش ایشان را در فیلم «اخراجیها» بازی کرد) از آن افراد پر شر و شوری بود. او از اولین کسانی بود که از گروهان اخراج شد.
*کتاب اخراجی ها؛ خاطرات دستۀ اخراجیهای معروف گردان سلمان
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.