ماه تمام
(سرگذشتنامۀ مستند معلّم بسیجی شهید محمّد ابراهیم همت)
این کتاب به زندگی شهید محمد ابراهیم، فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله میپردازد. نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: «...از فردای پایان دوران دفاع مقدس تا سالیان اخیر؛ کم نبودند اصحاب قلمی که هر یک بنا به سلیقه، دیدگاه و بضاعت ادبی خویش، برآن شدند تا داستان زندگانی پرماجرای حاج همت را به رشتۀ تحریر درآورند.لیکن به جهت مواجهه ایشان با شماری از تنگناها؛ خصوصاً بر سرِ دستیابی به کلیت مدارک دیداری، شنیداری و مکتوب به جای مانده از شهید همت در بایگانیهای رسمی جنگ، برای آنان مقدور نشد تا آنگونه که دلخواهشان بود، لحظههای تلخ و شیرین زندگانی همت طی دوران پنج سالۀ نخست پس از پیروزی انقلاب و جنگ را بنویسند.
اگر چه صاحب این قلم هرگز دعوی گزاف اشراف و اطلاع نسبت به تمامی دقایق و لحظات زندگانی بیست و نه سالۀ آن رادمرد شهید را ندارد، لیکن به لطف حضرت حق توفیق آن را یافت تا طی سه دهۀ گذشته و در جریان پژوهش و نگارش مجموعه «حماسه 27؛ کارنامه عملیاتی لشکر 27 محمد رسول الله(ص) در دفاع مقدس» به بخش عمدهای از مدارک شنیداری، دیداری و نوشتاری بر جای مانده از آن شهید بزرگوار، دسترسی یابد.
پس از نگارش اثر نهایی را در اختیار خانواده محترم شهید همت قرار دادم تا متن نهایی شده به تأیید آنان برسد و خوشحالم آن خانواده شهید با دقتی ستودنی کل کتاب را مطالعه نموده و نکات ارزشمندی را در جهت اصلاح مطالب اعلام کردند.
تیم سربازها
نقطۀ تسلیم
(خاطرات شفاهی فرمانده بسیجی محمود امینی از انقلاب اسلامی تا پایان دفاع مقدس)
این کتاب زندگینامۀ یکی از فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله (ص) است که از ابتدا تا انتهای جنگ حضوری مستمر داشته است و در اکثر عملیاتهای مهم نقش فعالی ایفا کرده است. محمود امینی زاده در یکی از کوره روستاهای اصفهان به دنیا آمده و در تهران قد کشید و در همان دوران شاهنشاهی دوران سربازی را میگذارند. در ماههای ملتهب سال 57 به فعالیتهای انقلابی علاقهمند میشود. با آغاز جنگ تحمیلی داوطلب حضور در عرصه نبرد میشود و به همراه نیروهای ارتشی راهی جنوب میگردد. با تشکیل تیپ محمد رسول الله (ص) به دعوت شهید دستواره به این یگان تازه تاسیس میپیوندد و از یاران حاج احمد متوسلیان میشود. او تا پایان جنگ فرماندهی گردان خندق، مسلم، کمیل و حمزه را برعهده داشت و در برههای نیز فرمانده تیپ محوری بود. در طول این مدت او شش مرتبه مجروح میگردد و چندین بار در بیمارستان بستری می گردد اما با اندکی بهبود جسمی دوباره خود را به جبههها میرساند. او خاطرات بسیاری از فرماندهان جنگ، فرآیند طرح ریزی برای عملیات و رشادت رزمندگان و فرماندهان در صحنه نبرد دارد که در این اثر به شکل کامل و مبسوطی آنها را روایت کرده و حسین بهزاد نیز با حفظ امانت این خاطرات را در پانصد و چهل صفحه مکتوب کرده است.
عروج از شاخۀ زیتون
این کتاب مجموعه روایتهایی از زندگی احمد متوسلیان است. سیویک راوی (در سیوسه فصل) در این کتاب به بیان خاطراتی از مقاطع گوناگون زندگی این فرمانده برجستۀ دفاع مقدس پرداختهاند؛ روایتهایی دربارۀ زندگی شخصی ازجمله خانه، مدرسه، محله و فعالیت در کارگاه شیرینیپزی پدرش، و بعد، دوران دانشجویی، مبارزات انقلابی و سوابق زندانی پیش از پیروزی انقلاب، حضور در ناآرامیهای غرب کشور(مهاباد، بانه، سقز و پاوه)، آزادسازی مریوان، فرماندهی سپاه مریوان، عملیات محمدرسولالله(ص)، تشکیل تیپ27محمدرسولالله(ص)، عملیات فتحالمبین، عملیات الی بیتالمقدس، حضور در جبهۀ سوریه علیه رژیم صهیونیستی و ماجرای اسارت. شاید همین بازۀ زمانی بیستونه ساله (تولد:15فروردین1332 تا اسارت: 14تیر1361) و روایت تقریباً جامعِ زندگی او مهمترین انگیزۀ من برای بهسامانرساندن این روایتها بود؛ چیزی که میتواند فصل تمایز این اثر با تمام کتابهایی باشد که تاکنون دربارۀ احمد متوسلیان نوشته شده است.
قلب زمین مال ماست
(روایتی مستند از جنگِ نابرابر در والفجر مقدماتی)
این کتاب روایتی مستند از عملیات والفجر مقدماتی است که بعد از شکست عملیات رمضان برای اجرای در منطقه فکه جنوبی و به قصد تصرف شهر العماره و محاصره شهر بصره طرح ریزی شد. فرماندهان قصد داشتند با تصرف این منطقه دست رژیم بعثی را از خلیج فارس کوتاه کنند. اما با لو رفتن این عملیاتی، دشواریهای طبیعی این منطقه و همچینن برخی ناهماهنگیها در پیشروی لشکرهای عملیاتی سبب میشود تا این عملیات نیز با شکست مواجه شود اما با این وجود نیروهای مخلص ایرانی با شجاعت و توانی خارق العاده چندین روز در برابر پدافند سنگین دشمن مقاومت میکنند. این کتاب راوی حوادث ریز و درشتی است که قبل و بعد از این عملیات رخ دادند. انجام هر عملیات بزرگ در هشت سال دفاع مقدس حاصل ماهها جلسه و مشورت فرماندهان عالی رتبه سپاه و ارتش، کارهای اطلاعاتی و عملیاتی فراوان برای پی ریزی نقشه و طرح برای حمله و همچنین آماده سازی نیروهای پیاده نظام و توجیه فرمانده میان رده برای پیشبردن عملیات بوده است. یکی از بزرگترین عملیاتهای انجام شده پس از فتح خرمشهر به منظور ورود به خاک عراق و داشتن دست برتر در مذاکرات خاتمه دادن به جنگ عملیات والفجر مقدماتی بود.
خروج از بن بست
کارنامۀ عملیاتی تیپ 27 محمد رسول الله(ص) در عملیات مسلم ابن عقیل(ع)
پس از عملیات رمضان، تیپ 27 محمد رسول الله (ص) به سمت غرب کشور حرکت کرد تا در جبهۀ میانی عملیات مسلم ابن عقیل را در منطقۀ سومار اجرا کند.
نویسنده در کتاب حاضر، علاوه بر شرح وضعیت و شرایط انجام عملیات مسلم ابن عقیل(ع)، عملکرد تیپ 27 در این عملیات را با استفاده از منابع موجود ترسیم کرده است. تلاش نگارنده بر این بوده است که ضمن ارائه کلیاتی از این عملیات، به ردههای زیرمجموعۀ تیپ که هویت مستقل سازمانی داشتهاند نیز در حد توان و در اختیار بودن منابع بپردازد.
شرارههای خورشید
کارنامه عملیاتی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) در عملیات آبی خاکی خیبر- زمستان 1362
کتاب حاضر، مجموعه رویدادهای متنوعی از کارنامه عملیاتی لشکر27 محمد رسول الله(ص)، طی چهارماههی پایانی سال 1362 را در برمیگیرد.
در این اثر، حوادث و ماجراهای شگفتانگیزی از تاریخچهی لشکر27 و واپسین ماههای حیات دنیوی فرمانده پرآوازۀ آن، شهید محمد ابراهیم همت را خواهید خواند. بازهی زمانی وقایع مندرج در این کتاب، از فردای خاتمهی عملیات والفجر-4 در جبههی مریوان-پنجوین شروع میشود و در سیامین روز اسفند سال 1362و آخرین روزهای عملیات آبی -خاکی خیبر، پایان میگیرد. عملیاتی که در جریان آن، رزمندگان کادر و بسیجی لشکر 27 در مصاف با یگانهای سپاه سوم ارتش بعث، مکرر در مکرر کربلا را تجربه کردند. عملیات خیبر اولین ماموریت آبی خاکی است. این عملیات باعث غافلگیری رژیم بعث میشود و نیروهای ایرانی به اهداف عملیات دست یافتند لکن نبود تسلیحات سنگین در خط مقدم و انجام حملات شیمیایی در پاتکهای عراق سبب شد تا بسیاری از رزمندگان ایرانی مجبور به عقب نشینی شوند و با جانفشانی فراوان جزایر را حفظ نمایند. لشکر 27 محمد رسول الله (ص) از جمله یگانهایی بود که در این راه بسیاری از نفراتش شهید و مجروح گشتند که در راس در این افراد فرمانده دلاورشان سردار بی سر حاج محمدابراهیم همت بود. در این کتاب با فرماندهان دخیل در عملیات مصاحبه شده و گفتگوی فرماندهان در طول عملیات و سخنرانی فرماندهان برای نیروها مکتوب گردیده است.
خداحافظ سالار
(خاطرات پروانه چراغ نوروزی، همسر شهید مدافع حرم سرلشکر حاج حسین همدانی)
این کتاب به خاطرات همسر شهید حاج حسین همدانی و زندگی و فراز و نشیب او از کودکی و نهایتاً به شهادت سردار همدانی در سال ١٣٩٤ ختم میشود. این کتاب حاصل 44 ساعت مصاحبه با همسر شهید است که نوع روایت داستانی است و نویسنده هیچ دخل و تصرفی را در آن وارد ننموده است. داستان از سال 1390 با بحران سوریه و دمشق که در آستانۀ سقوط قرار داشت، آغاز میشود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دهۀ 40 ادامه مییابد. سردار شهید حسین همدانی از اعضاء و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بود و از سال ۱۳۵۹ در دفاع مقدس شرکت داشت. وی همچنین از فرماندهان منطقۀ عملیاتی «بازی دراز» در جبهۀ کرمانشاه بود و مدتی فرمانده لشکر انصار الحسین(ع) همدان شد. شهید همدانی همچنین جانشین قرارگاه امام حسین(ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) تهران بوده است. دست آخر نیز در حین انجام مأموریت مستشاری در سوریه به شهادت رسید. زندگی شهید همدانی پراست از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی که ناشناخته مانده است و بخشی از کتاب به خاطرات و نقش شهید همدانی در تاسیس 3 لشکر سپاه در سالهای دفاع مقدس و مأموریتهای متعددی از جمله حضور وی در آفریقا و نهایتا دفاع از حرم اهل بیت در سوریه میپردازد.