کتاب «پارتیزان» واژۀ افتخارآمیز فارسی است و نه رومی!
کتاب «پارتیزان»؛ سرگذشتنامۀ مستند سردار شهید علیاکبر حاجیپور مردی از تبار سورنا، نوشتۀ گلعلی بابایی بهتازگی توسط «انتشارات 27 بعثت» منتشر شده است. این کتاب هفدهمین عنوان از «بیستوهفت در بیستوهفت» است که ناشر چاپ میکند. پژوهش و نگارش کتاب توسط بابایی و مشاور پژوهش و ویراستاری آن را بهزاد به سرانجام رسانده است.
کتاب حاضر، حاصل یک سال پژوهش نویسنده است که از تجربیات خود و دیگر رزمندگانی که در کنار شهید علیاکبر حاجیپور در جبهه حضور داشتهاند، نگارش شده است. شهید حاجیپور پیش از انقلاب در گارد شاهنشاهی حضور داشت؛ با شروع اعتراضات او از ارتش استعفا داد اما مکرراً با استعفای او موافقت نمیکردند تا اینکه پس از دستور امام خمینی (ره) مبنی بر خالی کردن پادگانها توسط ارتشیان، علیاکبر هم از پادگان فرار کرد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پیوست و با توجه به تجربیات و استعداد ذاتی که داشت در جبهههای جنگ حضور یافت. این کتاب به طور خاص با شیوۀ مستند توصیفی، ویژگیهای شخصیتی و مدیریتی این شهید را در جبهههای مختلف روایت میکند.
شهید علیاکبر حاجیپور، فرمانده تیپ عمار از لشکر 27 محمدرسولالله(ص)، در 21 اسفند 1329 در شهرستان آذرشهر متولد شد. حاجیپور در دوران جنگ تحمیلی فرماندهی گردان عمار را بر عهده گرفت و در عملیات والفجر 4 در تاریخ 13 آبان 1362 بر اثر اصابت گلوله تانک دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کتاب پیشرو 32 فصل دارد که به ترتیب عبارتند از: «معرفتِ آقای صاحبخانه»، «فرزند دامنۀ باختری سهند»، «همکلاس و همکار دلسوز من»، «تأدیب جبّار چاقوکش»، «تکاور گارد جاویدان»، «فرمانده گروهان یکم گردان 207 لشکر گارد»، «خبری در راه است!»، «پاسدار انقلاب»، «تقصیری متوجّه ایشان نیست»، «مربّی، مدافع، سربنّا»، «ارتباطت را با ما قطع نکن!»، «تبریز در آتش فتنه»، «حراست از گردنه گاران»، «ازدواج در آستانه آغاز جنگ»، «مصاف پارتیزانی در کوت شیخ و سوسنگرد»، «فتحِ دزلی؛ مأموریت ناممکن»، «پنجه در پنجه قابیلیان!»، «فرماندهی گردان عمّار»، «برای آزادی خرّمشهر»، «رشادت بابایی و بشکیده»، «لبنان؛ ژوئن 1982»، «سرمشق رشادت در زیر باران آتش»، «عزیمت به جبهه غرب»، «هم فرمانده باشید؛ هم برادر»، «نبرد در هزار توی کانالها»، «حضور در قلاجه»، «مهران؛ گذرگاه کربلا»، «تابعِ محضِ همت»، «سیلیِ ادب کننده!»، «با شیران کمیل در دشت نالپاریز»، «شهید دشت قزلچه» و «زیرا کفِ دست، مو ندارد!».
پس از این فصول هم تصاویر و اسناد درج شدهاند.
پارتیزان یک کلمۀ افتخارآمیز فارسی است و نه رومی! این استاد حوزۀ ادبیات پایداری در مقدمۀ کتاب ضمن معرفی این شهید بزرگوار و خاطرۀ اولین ملاقات او در دوکوهه به چرایی انتخاب نام «پارتیزان» برای خاطرات علیاکبر حاجیپور پرداخته است.
برخلاف تصوّر نادرست حاکم بر اذهان دوستداران زبان فارسی که گمان میبرند، ریشۀ کلمۀ پارتیزان، غربی است باید یادآور شویم:
«… به سال ۵۳ پیش از میلاد، در پی شکست تهاجم خفت بار ۱۱ لژیون اعزامی امپراتوری روم به سر حدات باختری سرزمین پارت در «کارهه» (مرز کنونی ترکیه و سوریه) توسط یگانهای پارتی زن تحت فرمان سورنا؛ سردار ایرانی و کشته شدن کراسوس؛ فرماندۀ قوای رومی که سودای تصرف سرزمین پارت و تبدیل آن به مستعمرۀ روم را در سر داشت، مجلس سنای روم به منظور بررسی دلایل آن شکست بزرگ، جلسه ویژهای تشکیل داد و این شیوه یورشهای غافلگیر کننده و مبتنی بر شگرد «بزن و در رو» پارتی زن های ایرانی را، partia War fare»؛ «جنگ پارتییا» نام گذاری کرد. واژه اصالتا پارسی پارتیزان از ریشۀ پارتی زن؛ به معنای فرد یا جمعی از شهروندان میهن دوست یک کشور است، که برای مقابله با نیروهای سازمان یافته ارتش اشغالگر، اقدام به جنگ مخفیانه مینمایند.»