حماسه بی پایان
50,000 تومان
سرگذشت جامع سردار خطشکن، شهید محمود شهبازی دستجردی
با کتاب «حماسه بیپایان»، سفری عمیق به زندگی، مبارزات و رشادتهای سردار شهید محمود شهبازی دستجردی داشته باشید؛ فرماندهای برجسته و خطشکن از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. این سرگذشتنامه جامع، شما را با ابعاد گوناگون شخصیت و حماسه بیپایان این شهید سرافراز در دوران دفاع مقدس آشنا میسازد.
«حماسه بیپایان» در 19 فصل جذاب، به صورت دقیق و کامل، زندگی، خاطرات، مبارزات و شهادت شهید محمود شهبازی را به تصویر میکشد. از فعالیتهای پیش از انقلاب تا نقشآفرینیهای کلیدی در جنگ تحمیلی، این کتاب به بازسازی شخصیت و چالشهای زندگی او در مسیر انقلاب و جنگ تحمیلی میپردازد.
مستند بر پایۀ منابع قوی و مصاحبههای صمیمانه
این اثر با بهرهگیری از منابع مستند، تحقیقات دقیق و مصاحبههای متعدد و صمیمانه با اعضای خانواده شهید، دوستان دوران تحصیل و همرزمان او در لشکر 27 محمد رسولالله (ص) نگارش شده است. این روایات دست اول، تصویری واقعی و چندوجهی از منش، تفکر و سلوک جهادی این سردار خطشکن ارائه میدهد.
تصاویر آرشیوی و اسناد کمتر دیده شده
یکی از نقاط قوت بینظیر «حماسه بیپایان»، غنی بودن آن با تصاویر آرشیوی، اسناد کمتر دیدهشده، خاطرات و وصیتنامه شهید شهبازی است. این مستندات بصری و متنی، عمق و واقعیت بیشتری به روایت کتاب میبخشد و شما را در لحظهلحظهی زندگی این فرمانده برجسته شریک میکند.
چرا «حماسه بیپایان» را بخوانیم؟
- جامعیت و دقت: روایتی کامل و مستند از یک زندگی پربار و شهادتی بزرگ.
- تصویری واقعی: بازسازی شخصیت شهید و مرور چالشهای او در انقلاب و جنگ.
- محتوای غنی: شامل مصاحبهها، تصاویر آرشیوی و وصیتنامه شهید.
- زبان ساده و جذاب: روایتی روان و دلنشین که مخاطب را تا انتها همراه میکند.
- آشنایی با فرماندهان برجسته: فرصتی برای شناخت عمیقتر با نقش و جایگاه سردار شهید محمود شهبازی دستجردی در دفاع مقدس.
در برشی از کتاب «حماسه بیپایان» میخوانیم:
به آقای محمودزاده گفتم: بگذار خیال تو را راحت کنم. سرشب که نماز مغرب و عشاء را با شهبازی خواندم، قشنگ مشخص بود او دیگر اینجایی نیست. تمام وجودش رفته بود آنطرف پرده. من این مطلب را همان لحظات، با چشم خودم دیدم. پس اینقدر خودت را عذاب نده، اگر شهید شده، راحت باش و همین را به من بگو. او گفت: بله؛ محمود شهید شده. پرسیدم: چطوری؟ گفت: کنار سنگرش، بر اثر انفجار کاتیوشا؛ در دم به شهادت رسید. گفتم: الان جسدش کجا است؟ گفت: تا چند دقیقه پیش، جسد را پتوپیچ، گذاشته بودیم داخل سنگرش. بچههای امدادگر که آمدند، گفتیم سریع و بیسروصدا، آن را به عقب تخلیه کنند. دوتا عصا را زدم زیر بغل و راه افتادم. پرسید: کجا با این عجله؟ جوابی برای سؤال آقای محمودزاده نداشتم. از سنگر که خارج شدم، زیر نور مهتاب، فاصلهی کوتاه بین آنجا تا آن سنگر را، عصازنان طی کردم. کنار سنگر که رسیدم، دیدم اسماعیل شکری موحد، دو زانویش را محکم در بغل گرفته و یک گوشه مچاله شده. همانطور که چمباتمه نشسته بود، سرش را بلند کرد و زل زد توی چشمهای من. صورتاش خیس اشک بود و از شدت بغض در گلو مانده، چانهاش بیاختیار میلرزید. نمیدانم در آن لحظات، این چه صبری بود که خدا به من داد. حتی نم اشکی هم به چشمهایم نیامد. برگشتم از بچههایی که دور من حلقه زدند، پرسیدم: کجا شهید شد؟ مرا بردند دویست متر جنوبیتر از محل آن سنگر و زمین را نشانام دادند. زیر نور رنگ پریدهی مهتاب، قیف انفجار به جا مانده و زمین سوخته و زیر و زبر شدهی اطرافش را دیدم. کاملا مشخص بود که موشک کاتیوشا، با چه ضرب مهیبی آنجا فرود آمده. چند قدمی کنارتر، در یک گودال کوچک، خون زیادی جمع شده بود. به زحمت خم شدم، کف دست راستام را جلو بردم و زدم به لُجهی خون سرخ محمود شهبازی و بعد، دست خونآلودم را، با تمام عشقی که به این برادر سفر کرده داشتم، کشیدم به سر و صورتام. به آسمان نگاه کردم. قرص ماه، بالای سرم ایستاده بود.
- کتاب «حماسه بیپایان»؛ گلعلی بابایی
| نام کتاب: |
حماسه بیپایان |
|---|---|
| موضوع: |
دفاع مقدس/ زندگینامه |
| نام نویسنده: |
گلعلی بابایی |
| سال انتشار: |
1392 |
| شابک: |
978-600-93686-2-4 |
| قطع: |
رقعی |
| تعداد صفحات: |
168 صفحه |
| نوبت چاپ جاری: |
سوم/ 1393 |
| ناشر: |
انتشارات 27 بعثت |

دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.