بازمانده

75,000 تومان

خاطرات فرمانده بسیجی، مصطفی عبدالرضا از ستاد جنگ‌های نامنظم تا گردان شهادت لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص)

کتاب «بازمانده»؛ اثری مستند و ارزشمند در حوزه دفاع مقدس، روایتی پرجزئیات از تاریخ شفاهی زندگی آقای مصطفی عبدالرضا، از رزمندگان هشت‌ سال دفاع مقدس را به تصویر می‌کشد. این کتاب، سفری عمیق به خاطرات انقلابی پرحادثه مصطفی عبدالرضا است که با حضور او در ستاد جنگ‌های نامنظم آغاز شد و تا گردان شهادت لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص)، صفحات درخشانی از تاریخ مقاومت ایران را رقم زد. ماحصل این کتاب خاطرات دفاع مقدس، بیش از 60 ساعت گفت‌وگوی صمیمی و حضوری نویسنده با آقای عبدالرضا است که به دور از هرگونه دخل و تصرف غیرضروری و با حفظ اصالت روایت‌ها به رشته تحریر درآمده است. کتاب «بازمانده» تنها خاطرات فردی یک رزمنده نیست، بلکه پنجره‌ای است به دنیای حماسه و رشادت، جایی که خاطره‌های او از شهدای شاخصی همچون شهید دکتر مصطفی چمران، شهید علی‌اصغر صفرخانی، شهید سید یوسف کابلی و دیگر شهیدان والاقدر، زنده و ماندگار شده است.

برای خرید کتاب بازماندۀ مصطفی عبدالرضا و آشنایی با این فرمانده بسیجی و خاطرات جنگ تحمیلی، ما را دنبال کنید.

توضیحات

در برشی از کتاب «بازمانده» می‎‌خوانیم:

قرار بود در دشت آزادگان عملیات «الله‌اکبر» انجام شود. ما با پنج قبضه توپ 106 از اهواز راهی سیدجابر و سیدخلف شدیم و روبه روی تپه‌های الله‌اکبر در فاصله های صد متر به صد متر ، موضع گرفتیم. مأموریت ما این بود که وقتی عملیات شروع شد، بر اساس شناسایی‌هایی که در روستا انجام داده بودیم، هنگام عقب‌نشینی تانک‌ها و ادوات عراقی،با توپخانه، جادۀ اول عراقی‌ها را که بالای تپه بود، زیر آتش بگیریم. بعد هم جادۀ دوم و سوم را. جادۀ سوم به تپه‌های الله‌اکبر ختم می‌شد. بعد، یک جاده می‌ماند که وقتی از آنجا عقب‌ نشینی می‌کردند، آنجا را هم باید با توپ 106 زیر آتش می‌گرفتیم. وقتی عملیات شروع شد، قبضه‌ها به ترتیب می‌زدند. حتی تانک‌های عراقی از آشیانه بیرون می‌آمدند و به طرف ما شلیک می‌کردند و دوباره به آشیانه بر می‌گشتند. در این فاصله ما آن نقاط را شناسایی و بعد به طرف تانک‌ها شلیک می‌کردیم. این شلیک‌ها باعث می‌شد ماشین یا ادواتشان را بگذارند و جان خودشان را نجات دهند. همین‌طور که در حال شلیک بودیم، دیدم یکی از تانک‌های عراقی از آشیانه‌اش که در سینه کش یک تپه بود، بیرون آمد و به طرف ما شلیک کرد. آتش دهانۀ لولۀ توپ را هم دیدم؛ ولی گلوله در آب خورد و آب چند متر به هوا پاشید. بعد از شلیک قبضۀ بعدی ما، آن تانک باز هم به طرف ما شلیک کرد. با وجود آن شرایط، معلوم بود گلولۀ سوم را هم به طرف ما شلیک می‌کند. برد شلیک‌ها هم هر دفعه زیادتر می‌شد تا بتواند یکی از قبضه‌ها را از کار بیندازد. این صحنه را که دیدم، رو به رانندۀ توپ 106، که یک لندرور غنیمتی بود فریاد زدم: «بشین پشت فرمون و سریع جات رو تغییر بده.» گفت: «بذار این یکی رو هم بزنم.» گفتم: «نه، فقط بشین و سریع تغییر موضع بده.

  • کتاب «بازمانده»؛ به قلم محمدرضا همتی
توضیحات تکمیلی
نام کتاب:

بازمانده

موضوع:

دفاع مقدس/ زندگی‌نامه

نام نویسنده:

سیدحسین هوشی سادات

سال انتشار:

1399

شابک:

978-600-7472-00-2

قطع:

رقعی

تعداد صفحات:

256

نوبت چاپ جاری:

چهارم/ پاییز 1399

ناشر:

انتشارات 27 بعثت

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بازمانده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *