حلما و بابا پوریا
قهرمان کوچولو
اجازه، آقای معلم
قربانگاه ابراهیم
(زندگینامۀ شهید ابراهیم خلج، فرماندۀ گردان حبیببنمظاهر)
این کتاب روایت زندگی شهید ابراهیم خلج از کودکی تا شهادت میپردازد. نویسنده این اثر را با پنج پله به اتمام رسانده است؛ پلۀ اول؛ در بند دل، پلۀ دوم؛ در بند خشاب، پلۀ سوم؛ در بند زخم، پلۀ چهارم، در بند خاکریز و پلۀ پنجم؛ رهایی. نویسنده در مقدمۀ کتاب آورده است: «برای نوشتن کتاب همان راهی را رفتم که برای نوشتن خبری یا مصاحبهای توی روزنامه، دربارل شهدا رفته بودم. گشتم تا سبک زندگیاش را پیدا کنم. همین شد، وقتی با شکلوشیوۀ زندگیاش آشنا شدم، شروع کردم به نوشتن. ابراهیم خلج، شهید مکهنرفتۀ داستان ما که دوست داشت حاجی صدایش کنند، در طول زندگی بای خودش را از بندهای دستوپاگیری خلاص میکرد تا برسد به نقطهای که مدنظرش بود؛ نقطۀ رهایی. ابراهیم برای رسیدن به نقطۀ رهایی، پلهپله، مسیر رشد را طی کرده است. حالا بین ما و ابراهیم، فقط یک فاصله است؛ خونی که ریخته شده.»
در امتداد خط مقدم
«در امتداد خط مقدم»
(مجموعه خاطرات جمعی از دیپلماتهای وزارت امورخارجه در دفاعمقدس) این کتاب به خاطرات جمعی از دیپلماتهای وزارت امورخارجه میپردازد و حاصل مصاحبه با سینفر و دستنوشتههای دو نفر از دیپلماتهای وزارت امورخارجه است که تجربه حضور در دفاع مقدس هشت ساله را داشتند. از آن حرفها و سخنهای تفصیلی از هر راوی یک یا دو و یا چند خاطره استخراج و به قلم درآمد. در این مجموعه با راویانی صادق مواجه هستیم که برای ثبت در تاریخ از تلخ و شیرین، از جنگ و پیروزی، ازکارآمدی و کاستیهای آن دوران با صراحت سخن گفتهاند. در این مجموعه خاطرات ما با ادبیات واقعیتمحور و راوی اول شخص به سراغ خاطرات راویان رفتهایم؛ در این میان گاهی راویان خاطراتی از خود را بیان کردهاند. به این معنا که خود نقش اصلی در آن پاره زمانی و رخدادی داشتهاند یا راوی اتفاق و فردی دیگر هستند که در لوح ذهنشان ثبت شده است. لازم به ذکر است نویسنده در این وفادار تام و تمام به سخن راویان بوده و از تخیل کوچکترین بهرهای نبرده است. ترتیب قرار گرفتن خاطرات در این مجموعه بر اساس حروف الفبای نام خانوادگی راویان است. در هر بخش از خاطرات راویان، عکسها ضمیمه شده است.آن شربتِ آب
(33 روایت از شهید خلبان داریوش ندیمی)
«آن شربتِ آب» روایت مستندی از زندگی شهید خلبان داریوش ندیمی است و حاصل قریب به 33 روایت و مصاحبه نویسنده با اصلیترین افرادی که داریوش ندیمی در مقابل آنان رشد کرده و به شهادت رسیده است. این کتاب حاصل گفتگو با خانوادۀ شهید و سفر در گذشتۀ داریوش ندیمی است و نویسنده با استفاده از تکنیک ادبی_هنری تعلیق تلاش کرده تا روایتها در قالب پازلی دربیاید. او در مقدمۀ کتاب نوشته است: «اگر در مطالعه کتاب با من نویسنده همراه میشوید، لطفا نرنجید! قدم به قدم پیش بیایید تا تعلیق موجود در متن را با پیش رفتن در روایتها از بین ببریم و به صراحت و قطعیت برسیم. ممکن است بگویید این نویسنده چرا اذیت میکند و کل روایت را یکجا رو نمیکند؟ پاسخم این است که هم خواستهام انتظار خاندان ندیمی و تلخیاش را درک کنید و هم اینکه از یک تکنیک ادبی _ هنری که همان تعلیق باشد، بهره ببرم.» در بخش پایانی هم اسناد و عکسهای شهید ضمیمۀ کتاب شده است.
بچههای خیابان روبروی بهشت
(زندگینامۀ شهدای مسجد رضایی)
این کتاب روایتی است از زندگینامه و خاطرات ۷۴ شهید دلاور و ۳ آزاده سرافرازی که در کوچه به کوچهی خیابان «شهید بنیطبا» واقع درمیدان خراسان، خیابان خاوران یاد و نامشان میدرخشد. خیابان روبرویی آن قبل از اینکه بنام شهید چنگروی تغییر نام پیدا کند به خیابان «بهشت» موسوم بود و از همینرو نام کتاب به «شهدای خیابان روبروی بهشت» مزین شد که خاستگاه خیلی از این ۷۴ شهید «مسجدرضایی» بود. از همان مسجدهایی که مقام معظم رهبری میفرمایند: ...این جوانها از مسجد رفتهاند و جان خودشان را در راه خدا دادهاند؛ نقطه عزیمت عبارت است از مسجد، خیلی حرف بزرگی است. حرف مهمی است. مساجدما .... یک تاریخ شنیدنی و زیبایی دارند... چقدر از این مساجد هستند که شهدای نامآوری در این مساجد تربیت پیدا کردند، بعد خارج شدند و در راه خدا به شهادت رسیدند... این تاریخ را ما بایستی حفظ کنیم (۹۵/۵/۳۱)، آری مسجد رضایی و خیابان شهید بنیطبا محلهای فرعی در جنوب شهر تهران تاریخش با تقدیم بیش از هفتاد شهید نامآور، اینگونه ماندگار و شنیدنی شد و نگارنده کتاب تنها گوشهای از این تاریخ را به تحریر در آورده است.