مست و سنگستان

250,000 تومان

خاطرات شفاهی عزیزالله فرخی از جنگ و دوران اسارت

کتاب «مست و سنگستان»، روایتی مستند و عمیق از دفاع مقدس و دوران سخت اسارت، خاطرات عزیزالله فرخی، رزمنده جانباز را به تصویر می‌کشد. این اثر که حاصل بیش از ۳۰ ساعت مصاحبه مفصل با راوی و مرور سال‌ها خاطرات سال‌نامه‌ای اوست، جزئیات دقیق از جبهه‌های جنگ تا اردوگاه‌های دشمن را در بر می‌گیرد. نویسنده با دقت در تحولات روحی و جسمی فرخی، این تجربه دشوار را به شکلی ملموس و وفادار به واقعیت روایت کرده است. «مست و سنگستان»، نگاهی تازه به جنگ ایران و عراق و از خودگذشتگی رزمندگان آن دوران است.»

از جمله آثار حجت الله ایروانی، نویسندۀ کتاب «مست و سنگستان» می‌توان به: «آتش به اختیار»، «دیده بان»، «آلواتان» و «تپه‌های لاله‌های سرخ» اشاره کرد.

توضیحات

در برشی از کتاب «مست و سنگستان» می‌خوانیم:

صبح یکی از روزهای پایانی آبان،1366 در محوطه قدم می‌زدیم که سوت داخل‌باش بی‌موقع زدند. هر موقع سوت داخل‌باش بی‌موقع می‌زدند، همه دلهره می‌گرفتیم که چه خبر شده؟ با سوت داخل باش، همه رفتیم داخل آسایشگاه و درها را بستند. چند دقیقه بعد، در آسایشگاه ما را باز کردند. مسئول قاطع در چهارچـوب در ایستاد و گفت: «عزیز! یاالله شیل قراضاتک.» فهمیدم قرار است مرا به اردوگاه دیگری ببرند. در آن لحظه یک حـس خالی شدن از درون به من دست داد. تمام درونم یک دفعه خالی شد. حس می‌کردم بدنم اسـتخوان ندارد. انگار تمام اسـتخوان‌هایم به یک‌باره خرد شد و فرو ریختم. خیلی برایم سـخت بود. اینکـه مرا کجا می‌برند؟ می‌برند زندانی که بـرای همیشه آویزانم کننـد، می‌برندم یک جای بهتر یا بدتر ؟… اصلا هیـچ چیـزی معلوم نبود! در مدت دو سه سالی که در اردوگاه عنبر بودم، بین ما دلبستگی‌هایی ایجاد شده بود. دل کندن از آن جمع، آن هم در دیار غربت و درد، خیلی سخت بـود. انگار از خانواده‌ام جدا می‌شدم. این بچه‌ها در دیار غربت همه کس من بودند و یک محبت خاصی نسبت به هم پیـدا کرده بودیم. بالاخـره انسـان بنـدۀ تعلقاتش هست دیگـر. ایـن دفعۀ سوم بود که اردوگاهم را عوض کردند. واقعا اگر لطف و عنایت خداوند و اهل بیت (ع) نبود، آدم با این همه اسـترس سکته می‌کرد. سعی کردم تا حد امکان ظاهر قضیه را حفظ کنم. با شوخی و بگو بخند پتو را جمع کردم، وسایل شخصی مثل مسواک، خودکار، نخ سوزن، لباس اضافه را در کیسۀ انفرادی ریختم، پتو را هم زدم زیر بغل و بعد خداحافظی مختصر با دوستان، از آسایشگاه بیرون آمدم. در آسایشگاه را بستند و من بیرون آسایشگاه کنار در نشستم. من، حسین نوذری، حسن نشاط و دو نفر دیگر از قاطـع 3 به همراه دو سه نفر دیگر از قاطع 2 و یک را در محوطۀ اردوگاه جمـع کردند. دست‌ها و چشـم‌های مـا یـازده نفـر را بسـتند و سـوار اتوبـوس کردنـد. ایـن اولین‌بار بود کـه در زمـان تغییر اردوگاه ما را کتک نزدند.

  • کتاب «مست و سنگستان»؛ حجت الله ایروانی
توضیحات تکمیلی
نام کتاب:

مست و سنگستان

موضوع:

دفاع مقدس/ زندگی‌نامه

نام نویسنده:

حجت الله ایروانی

سال انتشار:

1399

شابک:

978-622-9736-23-4

قطع:

رقعی

تعداد صفحات:

400

نوبت چاپ جاری:

اول/ زمستان 1399

ناشر:

انتشارات 27 بعثت

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مست و سنگستان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *