یک آسمان پرستو

85,000 تومان

(زندگی‌نامۀ شهید مرتضی مفاخری)
یک آسمان پرستو؛ به بررسی زندگی شهید مرتضی مفاخری می‌پردازد. این کتاب در چهارفصل نگارش شده که شامل خاطرات، نامه‌ها و روایت‌هایی از دوستان و هم‌رزمان شهید می‌باشد. این کتاب به خوبی نشان می‌دهد که چگونه مرتضی مفاخری با ایمان و اراده قوی، نقش مهمی در دفاع از کشور ایفا کرد. نویسنده در رابطه با نگارش کتاب آورده است: مستندات اولیه، صدا و متن مصاحبه با هجده آدم مختلف بود؛ در مجموع بیش از سی ساعت. خانواده، دوستان و همرزمان شهید در این مصاحبه‌ها از مرتضی حرف زده بودند. هر کدام از زاویۀ دید خودشان مرتضی را روایت کرده بودند و ماجراهایی را تعریف می‌کردند که همزمان با او برایشان اتفاق افتاده بود. بعد از آنکه طرح اولیه را نوشتم، به این نتیجه رسیدم که بهترین راوی زندگی شهید، خود اوست. انتخاب زاویه دید اول شخص، برای روایت زندگی شهدا، چندان معمول نیست؛ اما من آگاهانه این زاویه دید را انتخاب کردم. می‌دانستم که دشواری‌هایی خواهد داشت، اما آن را بر روایت دانای کل ترجیح می‌دادم.
شهید مرتضی مفاخری یکی از فرماندهان برجسته دوران دفاع مقدس بود. او در سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد و از همان دوران کودکی علاقه زیادی به فعالیت‌های مذهبی و انقلابی داشت. با شروع جنگ تحمیلی، مرتضی به جبهه‌های جنگ پیوست و به عنوان یکی از فرماندهان گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) فعالیت کرد. او در عملیات‌های مختلفی شرکت داشت و به دلیل شجاعت و تدابیر نظامی‌اش، به یکی از فرماندهان محبوب و مورد احترام نیروهای خودی تبدیل شد. در سال ۱۳۶۶ در عملیات نصر ۷ در منطقه خلیج فارس به شهادت رسید.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

در برشی از کتاب «یک آسمان پرستو» می‌خوانیم:

توی این مدت فرمانده گردان، محمد عیدی، مدام می‌رود برای شناسایی منطقۀ عملیات. یک شب به من و چند نفر دیگر از کادر گردان هم می‌گوید: «آماده باشین، می‌خوایم بریم شناسایی.» بعد توضیح می‌دهد که : «قرار شده این بار، شناسایی تا حد فرمانده دسته هم پیش بره. توی کوهستان شناسایی منطقه خیلی مهمه. ممکنه موقع عملیات، نیروی شناسایی‌تون زخمی بشه یا گروهان رو گم کنه. اون وقت اگه فرمانده توجیه نشده باشه، نمی‌تونه نیروهاشو ببره جلو .» چند نفر هم از نیروهای واحد اطلاعات-عملیات همراهمان هستند. فکر می‌کردم مثل همیشه قرار است از سنگر دیدگاه منطقه را با دوربین شناسایی کنیم و توجیه شویم. ولی این‌بار از خط خودی رفتیم جلوتر و رسیدیم به خط عراقی‌ها. تا حالا شناسایی اینطوری نیامده بودم. کمی دلهره دارم. عراقی‌ها بین خط ما و خودشان مین کاشته‌اند؛ نزدیک پنجاه ردیف. رد شدن از این همه مین، کار آسانی نیست. چند شب پیش، یکی از نیروهایی که آمده بوده شناسایی، پایش گیر کرده به سیم تلۀ مین منور . چند نفر مجروح و شهید شده‌اند. اگر بی‌احتیاطی کنیم عملیات لو می‌رود و جان همه به خطر می‌افتد. بالاخره منطقه را شناسایی می‌کنیم. وضعیت سنگرهای عراقی، کانال‌هایی که زده‌اند، سیم‌خاردارها و میدان‌های مین را می‌بینیم. مرحلۀ آخر عملیات، قرار است نردبان بگذاریم زیر پای سنگرهای عراقی و برویم بالا . جای نردبان‌ها را هم معلوم می‌کنیم و برمی‌گردیم عقب. مدتی است که همه منتظرند دستور عملیات برسد. بعضی از نیروها حوصله‌شان سر رفته. بعضی‌ها هم از این همه تمرین شاکی شده‌اند و سرخود برگشته‌اند تهران. نمی‌شود سرزنششان کرد. بعضی‌هایشان کار واجب دارند تهران. همین چند روز پیش، یکی‌شان می‌گفت: «من به زن و بچه‌ام گفته‌ام می‌رم تسویه و برمی‌گردم. حالا دوماهه موندم اینجا، تسویه که نکردم هیچ؛ قسط خونه‌ام هم عقب افتاده.» نیروهای متأهل وضعشان با ما که مجردیم فرق می‌کند. آدم وقتی ازدواج می‌کند باید به فکر آسایش زن و بچه هم باشد.

  • کتاب یک آسمان پرستو؛ فاطمه مصلح زاده
توضیحات تکمیلی
نام کتاب:

یک آسمان پرستو

نام نویسنده:

فاطمه مصلح زاده

موضوع:

دفاع مقدس/ زندگی‌نامه

سال انتشار:

1398

شابک:

978-600-7472-75-0

قطع:

رقعی

تعداد صفحات:

304

نوبت چاپ جاری:

اول/ پاییز 1398

ناشر:

انتشارات 27 بعثت

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “یک آسمان پرستو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *