نقطه تسلیم

350,000 تومان

(خاطرات شفاهی فرمانده بسیجی محمود امینی)

کتاب «نقطه تسلیم»؛ به تجربیات و خاطرات شفاهی فرماندۀ بسیجی محمود امینی از انقلاب اسلامی تا پایان دفاع مقدس می‌پردازد. این اثر در بیست‌ویک فصل نگارش شده است که از ابعاد مختلفی زندگی و فعالیت‌های محمود امینی در دو دوره، پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس، را به تصویر می‌کشد. محمود امینی در خاطرات خود به آغاز انقلاب اسلامی و پیروزی آن، شروع جنگ، تشکیل تیپ 27 محمد رسول‌الله (ص) و عملیات‌ها پرداخته است. در این کتاب از چالش‌ها و سختی‌هایی که رزمندگان و بسیجیان در جبهه‌های جنگ و همچنین به همبستگی رزمندگان در شرایط سخت اشاره می‌کند.
محمود امینی، معروف به «حاج امینی» یکی از فرماندهان برجسته بسیج در دوران دفاع مقدس بود. او نقش مهمی در تشکیل و فرماندهی تیپ 27 محمد رسول‌الله داشت که بعدها به سطح لشکر ارتقاء یافت. امینی فرمانده گردان‌های: مسلم‌ابن عقیل، گردان کمیل، گردان حمزه و تیپ سلمان بوده است.

توضیحات

در برشی از کتاب «نقطۀ تسلیم» می‌خوانیم:
اتفاقا در همان ایام بود که خداوند به این آقای پوراحمد مسؤول تدارکات گردان ما، فرزندی عطا کرد و او برای یک مرخصی کوتاه مدت به تهران رفت، بچه‌اش را دید و دوباره به منطقه برگشت. وقتی که آمد، در همان جمع دوستان خودش؛ آقایان دستواره و قریب و دیگران، شروع کرد از این نو رسیدۀ خودش که پسر بود، تعریف کردن. مدام از بچه‌اش می‌گفت. به دستواره می‌گفت: رضا؛ نمی‌دونی بچه چه لذتی دارد. خب؛ این دو نفر با هم بچه محل بودند. انگار می‌خواست لج رضا را که مجرد و یالقوز بود، دربیاورد. چند بار به او گفت: رضا؛ نمی‌دانی بچه‌دار شدن چه لذتی دارد. آخر سر دستواره گفت: این چی می‌گه بچه، بچه؟ آخه چیه این بچه، بچه؟ ای مرگ بر این بچه! همه زدیم زیر خنده؛ بیشتر از همه ما، پوراحمد می‌خندید. فرمانده گروهان دوم گردان ما؛ مهندسی بسیجی بود به نام آقای محمد حسین بدخشان ظهوری از کارکنان وزارت امور خارجه. فرمانده گروهان 3 هم؛ هادی دولتی، از بچه‌های سپاهی تهران بود. ولی من و ظهوری، بسیجی بودیم. بعد از اتمام مراحل آموزشی و تمرینات لازم در پادگان الله اکبر و به‌دست آوردن آمادگی‌های لازم برای شرکت در یک جنگ کوهستانی، اواخر شهریورماه؛ حسب دستور ابلاغی از فرماندهی تیپ،27 قرار شد ما کادرهای گردان حمزه (ع) به همراه کل نیروهای این گردان، به منطقه عملیاتی برویم و در آنجا مستقر بشویم. وسایل گردان را پشت کامیون‌ها بار زدیم و قبل از ظهر یکی از روزهای پایانی شهریور، با چند دستگاه کامیون و اتوبوس، رفتیم به سمت سومار . در مکانی قبل از شهر سومار ؛ کنار یک رودخانه به اسم کنگیر ؛ مستقر شدیم. کنگیر یک رودخانه فصلی بود، که در آن ایام آب نداشت. وقتی شما از اسلام‌آباد غرب به سمت سومار یعنی تقریبا به سمت جنوب بروید، در سمت چپ جاده، رودخانه فصلی کنگیر واقع شده است. جلوتر از حرکت ما، نصرت‌الله قریب؛ فرمانده گردان حمزه (ع) به اتفاق معاون خودش و مسؤول تدارکات گردان، رفته بودند و یک شیاری را در کنارۀ رودخانه کنگیر برای استقرار گردان در نظر گرفته بودند.

  • کتاب نقطۀ تسلیم؛ به قلم حسین بهزاد
توضیحات تکمیلی
نام کتاب:

نقطۀ تسلیم

نام نویسنده:

حسین بهزاد

موضوع

دفاع مقدس/ خاطرات شفاهی

سال انتشار:

1402

شابک:

978-622-7812-

قطع:

رقعی

تعداد صفحات:

584

نوبت چاپ جاری:

اول

ناشر

انتشارات 27 بعثت

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “نقطه تسلیم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *