لبِ خط

معرفی کتاب #لب_خط
«لبِ خط»
(خاطرات شفاهی حسین بهشتی، مسئول واحد مخابرات لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص))
کتاب لبِ خط به زندگی حسین بهشتی از کودکی تا پایان جنگ می‌پردازد و حاصل پنجاه‌و‌پنج ساعت مصاحبۀ چهره‌به‌چهرۀ تیم تحقیق و همچنین نویسنده با راوی است. در این اثر، راوی از دوران کودکی تا زمان پذیرش قطعنامه به شرح حضورش در واحد مخابرات لشکر27 می‌پردازد.
نویسنده در بخشی از مصاحبۀ خود برای معرفی اثر آورده است: «خاطرات آقای حسین بهشتی به‌نظرم متفاوت و جذاب بود؛ ایشان فردی خوش‌ذوق و خوش صحبت بودند و دایرۀ دوستان گسترده‌ای داشتند که هر کدام خاطرات بسیار جذابی داشتند. مسائل فنی جنگ همیشه برای من جذاب است. نگارش این کتاب کار دشواری بود؛ چون من با فضای مخابرات و اصطلاحات آن آشنایی نداشتم. ضمناً می‌خواستم فرم و محتوی کتاب به‌صورت روایت باشد تا مخاطب را به خود جذب کند. بعد از خواندن مصاحبه‌های سردار بهشتی، چندین جلسه هم خودم مصاحبه انجام دادم. دربارۀ فرم چند مدل را امتحان کردم تا به فرم حاضر رسیدم.»
نویسنده در لبِ خط تلاش کرده تا به دور از تخیل و تصویرپردازی به کشف جزئیات زندگی و خاطرات راوی بپردازد.
کتاب لبِ خط دومین اثر مکتوب سمیه جمالی است که توسط «انتشارات 27 بعثت» به چاپ رسیده است.

230,000 تومان

13 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!

تحویل اکسپرس

حمل رایگان سفارشات بالای 1 میلیون تومان

پرداخت امن

امکان پرداخت انلاین یا پرداخت حضروی درب منزل

ضمانت اصالت کالا

امکان پرداخت انلاین یا پرداخت حضروی درب منزل

7 روز گارانتی بازگشت وجه

امکان پرداخت انلاین یا پرداخت حضروی درب منزل

گزیدۀ متن:

آن شب تا صبح من کنار رضا بودم؛در حال تدارک و هدایت عملیات با بی سیم. وقت اذان صبح رسید. باید وضو می‌گرفتیم. تنها آبی که همراهمان بود آب یخ و تگری کلمن بود. یک کلمن پلاستیکی سفید داشتیم، پایه‌هایش را باز کردیم گذاشتیم پشت یکی از خاک‌ریز ها وضو گرفتیم. ایستاد به نماز. پشت سرش، سمت چپ، ایستادم و اقتدا کردم. تمام جزئیات را یادم هست. رکعت دوم در قنوت نماز انگار کسی زد روی شانه‌ام و گفت:«حسین، این نماز آخر رضاست.» در تمام مدتی که همراهش بودم، از سال 62 تا آن لحظه، چنین حسی نداشتم. آن روز که در عملیات خیبر می‌خواست برود پیکر رفیقش، حسن محمدی، را بیاورد چرا چنین چیزی به دلم نیفتاد؟ او همیشه توی خط بود، جلو بود، ترس سرش نمی‌شد. همیشه پیشانی درگیری بود، ولی چنین حسی فقط در قنوت آن نماز به من الهام شد.
نماز که تمام شد، سلام را که داد، برگشت دست دادیم به «قبول باشه». به صورتش نگاه کردم. یک حسرت سنگینی به دلم نشست، ولی حسم را جدی نگرفتم.

نام کتاب:

لبِ خط

نویسنده:

سمیه جمالی

موضوع:

دفاع مقدس/ خاطرات شفاهی

سال انتشار:

تابستان 1403

230,000 تومان