عزیزتر از جان

50,000 تومان

(شهید مدافع حرم، ابوالفضل راه‌چمنی به روایت مهناز ابویسانی (همسر))
«عزیزتر از جان»؛ مهناز ابویسانی، همسر شهید ابوالفضل راه‌چمنی، به زندگی و شخصیت این شهید مدافع حرم پرداخته، که تصاویری از زندگی روزمره، آرمان‌ها و ارزش‌های ابوالفضل را روایت می‌کند.
در این کتاب، مهناز ابویسانی از خاطرات و تجربیاتش در کنار شهید راه‌چمنی می‌گوید و به بیان لحظات شیرین، چالش‌های زندگی مشترک، فداکاری‌های او در دفاع از حرم حضرت زینب (س) و همچنین جزئیات رفتاری و دنیاهای درونی او پرداخته و نشان می‌دهد که چگونه ابوالفضل به عنوان یک همسر و پدر، همزمان در میدان نبرد نیز ایستادگی می‌کرد. این کتاب حاصل 50 ساعت مصاحبه با همسر شهید است.
شهید ابوالفضل راه‌چمنی از تک‌تیراندازان جبهه مقاومت و از فرماندهان لشکر زینبیون بود که در عملیات‌های متعددی در سوریه شرکت کرد و در نهایت در جنوب غرب حلب به شهادت رسید.

توضیحات

در برشی از کتاب «عزیزتر از جان» می‌خوانیم:

بهمن 1391 تلفن‌های پی‌درپی آقا ابوالفضل و هربار بیشتر از نیم ساعت صحبت، سکوت و نگاه‌های پر از حرف آقا ابوالفضل، نشان از رفتن مجدد به یک مأموریت طولانی داشت. وقتی موقع مأموریت‌هایش می‌شد، آرامشی عجیب در نگاه و صورت و رفتارش نشان می‌داد. از این آرامش و سکوت می‌فهمیدم مأموریتی در پیش است. یک روز که از سر کار آمد، ناهارش را خورد و گفت: «خانومی، کارهات رو بکن بریم بیرون.» آرامش بیش از حدش من را می‌ترساند و دلهره‌ای به جانم می‌انداخت. تعجب کردم. این موقع روز، بیرون! حتما می‌خواهد چیزی برایم بگوید. حتما اتفاقی افتاده که باز بهانۀ بیرون رفتن به ســرش زده اســت. گفتــم: «برا چی بریم بیرون؟» همانطور که کتش را می‌پوشید، گفت: «بریم هر چی نیاز داری بخری.» دنبالش راه افتادم. رفت پای آینه و شانۀ کوچکش را برداشت موها و محاسنش را آرام و با دقت شانه کرد و گفت: «می‌خوام برم مأموریت. بریم هرچی نیاز داری بخر. تو که تا وقتی من نباشم در مغازه نمیری.» قول داده بودم تا آخر خط پشتش باشم. نمی‌دانم چرا دلم گرفت. بیشتر برای دلتنگی‌هایم نگران شدم. من همسرم را به بی‌بی زینب (س) می‌سپردم. اما چیزی که این وسط من را بیشتر رنج می‌داد، دوری و دلتنگی بود که رنجش را بر دوش می‌کشیدم و دردش را به جان می‌خریدم. آماده شدم و به سمت بازار راه افتادیم. هنوز به پارکینگ بازار نرسیده بودیم، همانطور که حواسش به رانندگی‌اش بود، گفت: «خانومم فقط زود خرید کن تا بریم.» نیاز نبود دلیلش را بپرسم، همیشه می‌گفت: «من از بازار خوشم نمی‌آد، چون وضع حجاب بعضی از خانوم‌ها رو که می‌بینم، عذاب می‌کشم. بعد هم توی این کوچه پس کوچه‌های بازار که راه می‌ریم، اگه یه سر سوزن حواست نباشه، مدام به نامحرم می‌خوری و من عذاب می‌کشم.» همیشه هم چشمان نجیبش زمین را می‌کاوید.

  • کتاب عزیزتر از جان؛ کبری خدابخش
توضیحات تکمیلی
نام کتاب:

عزیزتر از جان

نام نویسنده:

کبری خدابخش

موضوع:

مدافعان حرم

سال انتشار:

1399

شابک:

978-622-7812-

قطع:

رقعی

تعداد صفحات:

200

نوبت چاپ جاری:

دوم

ناشر:

انتشارات 27 بعثت

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عزیزتر از جان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *