

آب هرگز نمی میرد
250,000 تومان
(خاطرات سردار شهید میرزا محمد سلگی)
کتاب «آب هرگز نمیمیرد»؛ اسلوبی تازه و طرحی نو در تاریخ شفاهی است که با محوریت خاطرات سردار میرزامحمد سلگی و روایت جمعی از رزمندگان گردان حضرت اباالفضل(ع) و چهار فرمانده لشکر 32 انصارالحسین به سامان رسیده است. این کتاب در یازده فصل، از دوران کودکی این فرمانده آغاز میشود و به بیان خاطرات، تجربیات، استراتژیهای جنگی و مشاهدات این جانباز شهید در دوران جنگ تحمیلی میپردازد. این کتاب در سال 1393 برندۀ جایزۀ نخست جشنواره جلال آل احمد شده است. «آب هرگز نمیمیرد» جزو کتابهای تقریظ شده توسط حضرت آقا؛ آیتالله خامنهای بوده است که دربارۀ این کتاب فرمودهاند: در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترینها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شدهاند.
میرزامحمد سلگی؛ متولد نخستین روز فروردین سال 1335 در روستای هادیآباد بخش فیروزان نهاوند است، در نهاوند بزرگ شد و در سن کم با پروین سلگی که وی نیز فرزند و خواهر شهید بود، ازدواج کرد. وی در سن 22 سالگی از اولین روزهای جنگ تحمیلی در جبههها حضور داشت، سال 1362 فرمانده گردان 152 حضرت ابوالفضل (ع) و رئیس ستاد لشکر سپاه انصارالحسین (ع) شده بود که در این گردان تا بعد از عملیات «کربلای ۵» در سال 1365 حضور داشت و به درجه جانبازی نائل آمد. در نهایت این سردار رشید دوران دفاع مقدس پس از تحمل دوران رنج و سختی باقی مانده از دفاع مقدس در اثر مشکلات تنفسی یادگار از حمله شیمیایی رژیم بعث عراق، در روز 14 فروردین سال 1399 به جمع یاران شهیدش پیوست.
در انبار موجود نمی باشد
در برشی از کتاب «آب هرگز نمیمیرد» میخوانیم:
باران تند و شلاقی شروع به باریدن کرد. ستون اتوبوسهای پر از بسیجی مثل فوج ملائک رسیدند و آخرین اتوبوس جلوی چادرهای گردان ایستاد. داخل اتوبوس رفتم. شیشههای اتوبوس از بخار نفس بسیجیها عرق کرده بود. فرصت خیرمقدم نبود. بسیجیها صلوات فرستادند و ساکهایشان را برداشتند و پیاده شدند. آخرین نفر با انگشت، روی شیشۀ بخارکرده نوشت: «آب هرگز نمیمیرد.» از این ذوقورزی خوشم آمد. جملۀ لطیف و شاعرانهای بود که در آن هوای بارانی خیلی به دلم نشست. این بسیجی از نوشتن این جمله حتما منظوری داشت. از خودش سؤال کردم: «اخوی، این نوشتۀ دلنشین تو روی شیشۀ اتوبوس را توی دلم نوشتم؛ اما خواستم بدانم منظور خاصی از نوشتن آن داشتی یا نه؟» قیافۀ بسیجی خیلی شبیه شهید حمید هاشمی بود؛ همان جوان نورانی و خوشسخنی که در حضور فرماندهان عالی جنگ قبل از عملیات والفجر هشت در پادگان شهید مدنی سخنرانی کرد. اصلا یکلحظه فکر کردم که او خود حمید هاشمی است. در جوابم گفت: «آب نشانۀ روشنایی است. همهچیز زنده به آب است و تا آب هست، زندگی هست. ما برای جاودانهماندن به جبهه آمدهایم و الآن، باران که رمز جاودانگی است، دارد از آسمان خدا میبارد. اینطور نیست؟» جوابی ندادم. پیشانیاش را بوسیدم و در این حالوهوا، فکر کردم که این جمله میتواند دو معنا داشته باشد: نخست اینکه آب، با نام گردان ما مرتبط است و آن آب که هرگز نمیمیرد، خود آقا اباالفضل است، و دوم اینکه آب، اشارهای به منطقۀ عملیاتی است که به ذهن زلال این بسیجی خطور کرده است و استفاده از واژۀ آب ممکن است اشاره به منطقهای آبی مثل هور یا رودخانهای وحشی مثل اروند یا جزیرۀ مجنون باشد. به بسیجیها خیرمقدم گفتم و چند دقیقهای در محوطۀ گردان برایشان صحبت کردم از فردا آموزشها شروع شد؛ اما تمام رگوپیام پر از انرژی کلماتی بود که آن بسیجی از تفسیر آب گفت.
- کتاب آب هرگز نمیمیرد به قلم حمید حسام
نام کتاب: |
آب هرگز نمی میرد |
---|---|
نام نویسنده: |
حمید حسام |
موضوع: |
دفاع مقدس/ زندگینامه |
شابک: |
978-600-331-019-3 |
سال انتشار: |
1398 |
قطع: |
رقعی |
تعداد صفحات: |
398 |
نوبت چاپ جاری: |
85/ تابستان 1403 |
ناشر: |
انتشارات 27 بعثت |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.