نمایش 1–8 از 15 نتیجه

نمایش 9 24 36

کتاب عقیق ارغوانی

50,000 تومان
(روایتی از زندگی شهید مدافع امنیت آرمان علی‌وردی) کتاب عقیق ارغوانی روایتی از انگشتر معروف شهید آرمان علی‌وردی از زمان سفر زیارتی مشهد مقدس تا لحظۀ شهادت است. آرمان این انگشتر را از نوجوانی و در اردوی زیارتی مشهد مقدس تا لحظۀ شهادت همچون دوست همیشه همراه خود داشت.  طلبۀ شهید آرمان علی‌وردی در جریان اغتشاشات روز چهارشنبه 4 آبان ماه 1401 در یکی از خیابان‌های شهرکِ اکباتان توسط عده‌ای ربوده شد و مورد ضربات چاقو قرار گرفت. با این حال حاضر او در دفاع از ولایت، حاضر به توهین نشد و صحنه‌ای ماندگار خلق کرد و به شهادت رسید. با همه ضرباتی که به بدن این شهید عزیز وارد شده بود اما از او انگشترِ عقیق با رکاب شکسته  و خونین باقی ماند. کتاب عقیق ارغوانی به قلم شیما ناصری برای ردۀ سنی کودک نوشته شده است.  

حلما و بابا پوریا

50,000 تومان
گزیدۀ متن: خانم معلم گفت: «حلما! حلماجان! دختر خوشگلم به چی فکر میکنی؟! » حلما بغض کرد: «اجازه خانوم به

قهرمان کوچولو

50,000 تومان
گزیدۀ متن: کم‌کم صدای گلوله‌های دشمن قطع شد. رزمنده‌ها به طرف ما اومدن و با خوشحالی گفتن: «ما دشمن رو

اجازه، آقای معلم

50,000 تومان
گزیدۀ متن: سرم را که چرخاندم، دیدم آقای سلیمانی، مدیر مدرسه‌مان است. با تعجب گفتم: «اِ! سلام آقا. شما هم

قربانگاه ابراهیم

120,000 تومان
(زندگی‌نامۀ شهید ابراهیم خلج، فرماندۀ گردان حبیب‌بن‌مظاهر) این کتاب روایت زندگی شهید ابراهیم خلج از کودکی تا شهادت می‌پردازد. نویسنده این اثر را با پنج پله به اتمام رسانده است؛ پلۀ اول؛ در بند دل، پلۀ دوم؛ در بند خشاب، پلۀ سوم؛ در بند زخم، پلۀ چهارم، در بند خاکریز و پلۀ پنجم؛ رهایی. نویسنده در مقدمۀ کتاب آورده است: «برای نوشتن کتاب همان راهی را رفتم که برای نوشتن خبری یا مصاحبه‌ای توی روزنامه، دربارل شهدا رفته بودم. گشتم تا سبک زندگی‌اش را پیدا کنم. همین شد، وقتی با شکل‌وشیوۀ زندگی‌اش آشنا شدم، شروع کردم به نوشتن. ابراهیم خلج، شهید مکه‌نرفتۀ داستان ما که دوست داشت حاجی صدایش کنند، در طول زندگی بای خودش را از بندهای دست‌وپاگیری خلاص می‌کرد تا برسد به نقطه‌ای  که مدنظرش بود؛ نقطۀ رهایی. ابراهیم برای رسیدن به نقطۀ رهایی، پله‌پله، مسیر رشد را طی کرده است. حالا بین ما و ابراهیم، فقط یک فاصله است؛ خونی که ریخته شده.»

در امتداد خط مقدم

180,000 تومان

«در امتداد خط مقدم»

(مجموعه خاطرات جمعی از دیپلمات‌های وزارت امورخارجه در دفاع‌مقدس) این کتاب به خاطرات جمعی از دیپلمات‌های وزارت امورخارجه می‌پردازد و حاصل مصاحبه با سی‌نفر و دست‌نوشته‌های دو نفر از دیپلمات‌های وزارت امورخارجه است که تجربه‌ حضور در دفاع مقدس هشت ساله را داشتند. از آن حرف‌ها و سخن‌های تفصیلی از هر راوی یک یا دو و یا چند خاطره استخراج و به قلم درآمد. در این مجموعه با راویانی صادق مواجه هستیم که برای ثبت در تاریخ از تلخ و شیرین، از جنگ و پیروزی، ازکارآمدی و کاستی‌های آن دوران با صراحت سخن گفته‌اند. در این مجموعه خاطرات ما با ادبیات واقعیت‌محور و راوی اول شخص به سراغ خاطرات راویان رفته‌ایم؛ در این میان گاهی راویان خاطراتی از خود را بیان کرده‌اند. به این معنا که خود نقش اصلی در آن پاره زمانی و رخدادی داشته‌اند یا راوی اتفاق و فردی دیگر هستند که در لوح ذهن‌شان ثبت شده است. لازم به ذکر است نویسنده در این وفادار تام و تمام به سخن راویان بوده و از تخیل کوچک‌ترین بهره‌ای نبرده است. ترتیب قرار گرفتن خاطرات در این مجموعه بر اساس حروف الفبای نام خانوادگی راویان است. در هر بخش از خاطرات راویان، عکس‌ها ضمیمه شده است.

بچه‌های خیابان روبروی بهشت

170,000 تومان
(زندگینامۀ شهدای مسجد رضایی) این کتاب روایتی است از زندگی‌نامه و خاطرات ۷۴ شهید دلاور و ۳ آزاده سرافرازی که در کوچه به کوچه‌ی خیابان «شهید بنی‌طبا» واقع درمیدان خراسان،  خیابان خاوران یاد و نامشان می‌درخشد. خیابان روبرویی آن قبل از اینکه بنام شهید چنگروی تغییر نام پیدا کند به خیابان «بهشت» موسوم بود و از همین‌رو نام کتاب به «شهدای خیابان روبروی بهشت» مزین شد که خاستگاه خیلی از این ۷۴ شهید «مسجدرضایی» بود. از همان مسجدهایی که مقام معظم رهبری می‌فرمایند: ...این جوان‌ها از مسجد رفته‌اند و جان خودشان را در راه خدا داده‌اند؛ نقطه عزیمت عبارت است از مسجد، خیلی حرف بزرگی است. حرف مهمی است. مساجدما .... یک تاریخ شنیدنی و زیبایی دارند... چقدر از این مساجد هستند که شهدای نام‌آوری در این مساجد تربیت پیدا کردند، بعد خارج شدند و در راه خدا به شهادت رسیدند... این تاریخ را ما بایستی حفظ کنیم (۹۵/۵/۳۱)، آری مسجد رضایی و خیابان شهید بنی‌طبا محله‌ای فرعی در جنوب شهر تهران تاریخش با تقدیم بیش از هفتاد شهید نام‌آور، اینگونه ماندگار و شنیدنی شد و نگارنده کتاب تنها گوشه‌ای از این تاریخ را به تحریر در آورده است.

راه خون

720,000 تومان

«راه خون»

(یادداشت‌های روزانه سرلشکر پاسدار شهید غلام‌رضا صالحی) «راه خون» یادداشت‌های روزانه سرلشکر پاسدار شهید غلام‌رضا صالحی است. غلامرضا صالحی متولد سال ۱۳۳۷ در نجف‌آباد اصفهان، قائم‌مقام لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) بود که در عملیات معروف «تنگه ابوغریب» که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران و حمله دوباره عراق انجام شد، در یک‌حمله شبانه به دشمن یورش برد و به شهادت رسید. احمد دهقان می‌گوید دستنوشته‌های شهید صالحی بدون اغراق از مهم‌ترین دستنوشته‌هایی هستند که تاکنون راجع به جنگ نوشته شده و منتشر می‌شوند. صالحی خیلی‌زود ابتدا در غرب کشور و سپس در جنوب و شمال غرب، در بالاترین سطوح جنگ و تصمیم‌گیری‌ها حضور پیدا کرد. اما اندیشه‌ها و وقایع زندگی‌اش به‌عنوان یک‌فرمانده گمنام تاثیرگذار، کمتر معرفی شده‌اند. با این‌وجود از او، انبوه یادداشت و دستنوشته به جا مانده که اندیشه‌ها و روزگار او را تشریح و مشخص می‌کنند. تک‌جمله‌هایی در این‌یادداشت‌ها وجود دارند که حاصل سال‌ها تجربه جنگیدن و نبرد او هستند. در شبی که چند گروهان گردان عمار برای درگیری با عراقی‌ها در تاریکی پیش می‌رفتند، صالحی خود را به نیروهای گروهان باهنر رساند که بنا بود به دشمن حمله کنند و اعلام کرد عراقی‌ها روی جاده ابوقریب آمده و از رودخانه دویرج هم عبور کرده‌اند. و این، یعنی نیروهای عمار، چهارتاپنج‌کیلومتر بیشتر با دشمن فاصله ندارند. با حرکت ستون گروهان باهنر، صالحی قصد حرکت با نیروها را دارد که یزدی مانعش می‌شود. در نتیجه بنا می‌شود صالحی به سه‌راهی ابوقریب در کنار کوثری برگردد. یزدی و بی‌سیم‌چی‌هایش هم همراه با آخرین نفرات ستون به سمت دشمن حرکت می‌کنند. پس از درگیری‌ها و فشار سنگین دشمن، یزدی برای هماهنگی و تماس‌های بیشتر ناچار می‌شود مسافتی را به‌سمت عقب برگردد که با رسیدن به تجمع تعدادی از نیروها خبر شهادت صالحی را می‌شنود؛ این‌که انفجار گلوله توپ تانک کنار خودروی تویوتایی که صالحی و چندسرنشین دیگر در آن بوده‌اند، باعث شهادتش شده است. این‌اتفاق سه‌شنبه ۲۱ تیر ۱۳۶۷ رخ داد. کتاب «راه خون»، به‌جز «پیشگفتار»، «مقدمه»، «اسناد و عکس‌ها» و «نمایه»‌، خاطرات شهید صالحی را در ۹ فصل شامل می‌شود که به‌ترتیب سال‌های نگارش و ثبت‌وضبط خاطرات تدوین شده‌اند. این‌فصول به این‌ترتیب‌اند: سال ۱۳۵۸، سال ۱۳۵۹، سال ۱۳۶۱، سال ۱۳۶۲، سال ۱۳۶۳، سال ۱۳۶۴، سال ۱۳۶۵، سال ۱۳۶۶ و سال ۱۳۶۷. احمد دهقان در مقدمه،‌ علاوه بر توضیح چگونگی تهیه و تدوین کتاب، زندگی و زمانه شهید صالحی را نیز پیش روی مخاطب قرار داده است.